مقاومت در اردوگاه؛ پرونده ربایش و قتل حبیب اسیود

۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱-

«شروع کردند به کتک‌زدن مردم. جمعیت کمی پراکنده شد. مثل جنگ تن‌به‌تن، پلیس و مردم رودرروی هم بودند، فرقش این بود که مردم اسلحه نداشتند. هرگز آن پلیس و آن لحظات را فراموش نمی‌کنم. لوله اسلحه را به‌سوی سالم گرفته بود. با حرکت سالم حرکتش می‌داد. بعد شلیک کرد. سالم زمین افتاد. سالم در این درگیری کشته شد. چند نفر دیگر را هم زخمی کردند؛ اما فقط سالم را کشتند.»

این بخشی از روایت عدنان (اسم مستعار) از کشمکش کشاورزان عرب روستای قلعه‌طرفی و شرکت نیشکر بر سر زمین‌های این روستا در نیمه اول دهه ۷۰ خورشیدی است. این کشمکش اما با شلیک پلیس و مرگ سالم الیونس به پایان نرسید. حمله‌ها به این روستا در سال‌های بعد هم ادامه پیدا کردند. در نهایت زمین‌ها به تصاحب شرکت نیشکر درآمدند و ده‌ها خانواده عرب از این روستای کوچک به استان‌های دیگر کوچ کردند/کوچانده شدند. عدنان گفته‌های خود را این‌گونه پایان می‌برد: «در روستاها و مناطق دیگر هم مثل این اتفاق افتاد. شرکت نیشکر که می‌آمد، اگر به پول یا زور هم زمینت را نمی‌فروختی، آب و خاک را چنان شور می‌کردند که دیگر هیچ چیز به عمل نمی‌آمد. مجبور بودی بفروشی و بروی. ما هم فروختیم و رفتیم اصفهان.»

سالم الیونس – او در جریان یکی از حملات پلیس به روستای قلعه‌طرفی برای تصرف زمین‌های مردم عرب کشته شد.

خشک‌کردن عمدی تالاب‌ها، شورکردن رودخانه‌ها و غیرقابل کشت‌کردن زمین‌های کشاورزی که همگی در اظهارات مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی در سال‌های متوالی به‌صراحت بیان شده [۱]، به یکی از محورهای دائمی فعالیت‌های کنشگران عرب تبدیل شده است. بدون آگاهی از این زمینه که دهه‌ها کشمکش بین کنشگران عرب و جمهوری اسلامی بر بستر آن رخ داده، نمی‌توان چرخه تصرف، مقاومت و سرکوب را در استان خوزستان درک کرد. چرخه‌ای که حرکه‌النضال، به‌عنوان یکی از موثرترین احزاب عرب ایران، از دل آن زاده شد.

این گزارش با هم‌دردی و ادای احترام به مردمی آغاز می‌شود که در نتیجه خشونت‌های دولتی یا هدف‌گیری غیرنظامیان از سوی طرف‌های درگیر، آسیب دیدند یا عزیزان خود را از دست دادند. خشونت‌هایی که اگر به یک سازوکار دموکراتیک فرصت کافی داده می‌شد، چه‌بسا هرگز رخ نمی‌دادند.

این گزارش به‌طور مشخص روی رژه اهواز [۲] و نقش حرکه‌النضال تمرکز می‌کند و

  • زمینه قبول مسئولیت ضمنی اولیه دو عضو  حرکه‌النضال را در حمله به رژه توضیح می‌دهد،
  • دلایل له و علیه مسئولیت حرکه‌النضال را در حمله به رژه ۳۱شهریور۱۳۹۷ اهواز بررسی می‌کند،
  • روند دگردیسی را در حرکه‌النضال بررسی می‌کند
  • و انگیزه احتمالی دستگاه امنیتی را از انتساب رژه به حرکه‌النضال و سپس ربایش و قتل شخص حبیب اسیود شرح می‌دهد.

روز واقعه

در ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، محل برگزاری رژه هدف تهاجم یک گروه مسلح پنج نفره قرار گرفت. در این حمله هر پنج مهاجم و ۲۴ تن از شرکت‌کنندگان، شامل تماشاچیان و افراد غیرنظامی کشته و بیش از ۶۰ نفر نیز مجروح شدند.[۳]

هر چند داعش با انتشار یک ویدیو مسئولیت حمله را پذیرفت؛ اما یعقوب حر تستری، سخنگوی وقت حرکه‌النضال در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال، مقاومت ملی اهواز (المقاومه الوطنیه الأحوازیه) را مسئول این حمله اعلام کرد و ساعاتی بعد به دویچه‌وله فارسی گفت: «این جنبش به دلایل سازمانی در حال حاضر مسئولیت این حمله مسلحانه را بر عهده نمی‌گیرد؛ اما مقاومت ملی الاحواز مسئولیت حملات را می پذیرد و ما هم آن را یک عمل مشروع در مقابل انتقال آب به مناطق مرکزی ایران، فقر، تبعیض و اعدام‌ها می‌دانیم.» حبیب نبگان، رئیس وقت حرکه‌النضال نیز در یک توییت[۴] مقاومت ملی اهواز را مسئول این حمله توصیف کرد و آن را ستود.

اگر حرکه‌النضال مسئول حمله نبوده، چرا مسئولیت آن را پذیرفته است؟

حرکه‌النضال به‌طور قطعی مسئولیت حمله را نپذیرفت. دو مسئول بلندپایه حرکه‌النضال حمله را نه به این گروه، بلکه به یک جبهه به نام مقاومت ملی اهواز نسبت دادند، اما حرکه‌النضال روز بعد و پس از آن به‌تواتر، مسئولیت خود را انکار کرد. با این حال همچنان نام حرکه‌النضال به‌عنوان یکی از متهمان این حمله ذکر می‌شود.

سعید حمیدان، رییس کنونی حرکه‌النضال نیز در گفت‌وگو با اطلس زندان‌های ایران تاکید کرد که حرکه‌النضال هیچ وقت مسئولیت این تهاجم را برعهده نگرفته، هرچند حبیب نبگان و یعقوب حر تستری از آن استقبال کردند. به‌گفته آقای حمیدان «اعضای رهبری حرکه‌النضال که در کمیته مرکزی جمع شده بودند، موضع‌گیری حبیب نبگان و یعقوب حر تستری را نادرست دانستند و آن را محکوم کردند. در آن زمان حبیب اسیود معاون رئیس حرکه‌النضال بود. او این حمله را کار داعش و رژیم دانست. او معتقد بود این حمله به جنبش ملی احواز آسیب می‌زند.»

سعید حمیدان معتقد است که استقبال رهبری سابق حرکه‌النضال از این واقعه، این فرصت را به حکومت داد تا سرکوب فعالان عرب را زیر همین اتهام، توجیه کند.

سعید حمیدان، دبیرکل حزب حرکه‌النضال

چرا مسئولان بلندپایه حرکه‌النضال در روز اول به‌طور ضمنی مسئولیت حمله را پذیرفتند؟

هر چند زیر پرده آهنین دیکتاتوری تمام‌عیار جمهوری اسلامی و در حاشیه کشور، تحولات سیاسی شهروندان عرب از نظرها دور مانده و امکان بررسی دقیق ادعاها وجود ندارد؛ اما بر پایه اطلاعاتی که اطلس زندان‌های ایران در هفت سال گذشته جمع‌آوری کرده است، درصد قابل توجهی از زندانیان سیاسی عرب به اتهاماتی حول هواداری و همکاری با حرکه‌النضال دستگیر شده‌اند.[۵] نسبت‌های غیرقابل چشم‌پوشی، ضریب نفوذ بالای حرکه‌النضال را در میان مردم عرب ایران یا دست کم در بین فعالان سیاسی عرب نشان می‌دهد.

یکی از اعضای حرکه‌النضال که نمی‌خواهد نامش فاش شود، در گفت‌وگو با اطلس از این گروه به‌عنوان یک «جنبش-سازمان غیرمتصل» یاد می‌کند: «الزاما همه فعالیت‌ها در هماهنگی با کادرهای حرکه‌النضال صورت نمی‌گیرد. گاهی یک گروه کوچک در یک محله دور هم جمع می‌شوند، تحت تاثیر تبلیغات و تاریخ حرکه‌النضال و به‌نام این این گروه یا «مقاومت ملی الاحواز» اقدامی را صورت می‌دهند و ویدیوی آن را برای حرکه‌النضال یا گروه‌های دیگر می‌فرستند.»

او در توضیح واکنش اولیه مسئولان حرکه‌النضال به حمله به رژه چنین می‌گوید: «واکنش ساعت‌های اولیه یعقوب حر تستری و حبیب نبگان را نیز باید در این چارچوب ارزیابی کرد. در ابتدا فقط اطلاعات پراکنده وجود داشت. کنش‌های پراکنده پیشین، موجب شد بعضی مسئولان حرکه‌النضال به اشتباه تصور کنند که یک حرکت بزرگ هماهنگ‌نشده صورت گرفته است. به همین دلیل آن‌ها این اقدام را به یک گروه چتری فراگیرتر یعنی مقاومت ملی اهواز نسبت دادند. واقعیت این است که یک جبهه یا تشکیلات سازمانی به نام مقاومت ملی اهواز وجود ندارد. مقاومت ملی اهواز یک مفهوم بین‌الاذهانی است که بسیاری از کنش‌گران اهوازی خود را ذیل آن تعریف می‌کنند. مسئولان حرکه‌النضال تصور می‌کردند که حمله‌کنندگان یا خودشان را وابسته به حرکه‌النضال می‌دانند یا خود را تحت مفهوم یا عنوان مقاومت ملی اهواز تعریف می‌کنند. بعد که اطلاعات بیش‌تری به دست آمد و مشخص شد که حمله کار داعش است، حرکه‌النضال ارتباط خود را با این حمله رد کرد.»

چرا مسئولان بلندپایه حرکه‌النضال در روز اول هویت برخی از مهاجمان را می‌دانستند؟

یکی از پرسش‌هایی که پس از حمله مطرح شد این بود که اگر حرکه‌النضال با حمله ارتباطی نداشته، چرا این افراد بلندپایه، اسامی چند تن از مهاجمان را پیش از علنی‌شدن، به‌درستی عنوان کرده‌اند. در این رابطه عضو حرکه‌النضال به پژوهشگر اطلس می‌گوید: «پس از اطلاع از حمله، بلافاصله شروع به جمع‌آوری اطلاعات کردیم. بعد از این‌که عکس جنازه‌ها منتشر شد، یکی از اعضای گروه چهره سه نفر از مهاجمان را شناسایی کرد. او هم‌محله‌ای آن‌ها بود. البته اسم نفر دیگر را اشتباه گفت و وجود نفر پنجم هم مبهم بود. برای همین یعقوب حر تستری و محمدحطاب احوازی اسامی برخی از مهاجمان را صحیح و بعضی را غلط منتشر کردند. در واقع حرکه‌النضال بعد از انتشار عکس جنازه‌ها به اسامی سه تن از مهاجمان پی برد، نه قبل از آن.»

آیا دلایل قابل‌توجهی وجود دارد که نشان دهد داعش مسئول حمله به رژه بوده است؟

۱- یک روز بعد از حمله، داعش با انتشار یک ویدیو از مهاجمان مسئولیت حمله را بر عهده گرفت.

۲- حرکه‌النضال یک روز پس از حمله و در مقاطع مختلف، نقش خود را تکذیب کرد.

۳- سپاه پاسداران در ۹ مهر ۱۳۹۷ (کم‌تر از دو هفته پس از حمله) طی یک حمله موشکی با نام «ضربت محرم» به شرق سوریه در مناطق تحت کنترل داعش اعلام کرد که «مواضع سرکرده‌های حمله تروریستی اهواز» را هدف قرار داده است.

۴- روابط عمومی سپاه پاسداران در ۲۴ مهر  ۱۳۹۷ (کم‌تر از چهار هفته پس از حمله) اعلام کرد که ابوضحی، امیر داعش در استان دیاله عراق و «طراح اصلی جنایت تروریستی اهواز» را کشته است.

۵- در برنامه بدون تعارف ۲۰ و ۳۰ که در آذر ۱۳۹۷ از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد (قسمت ۱، قسمت ۲)، مهاجمان به رژه عضو داعش معرفی شدند و بخش‌هایی از سرگذشت، مراحل رادیکالیزه‌شدن و عضویت آن‌ها در داعش از زبان خانواده‌هایشان نقل شد. هر چند اعترافات تلویزیونی مبنای قضاوت نیستند، اما نتیجه ضمنی اما منطقی این برنامه رفع اتهام از متهمان وابسته به حرکه‌النضال است. برخی داده‌های این برنامه با اطلاعاتی که اطلس گردآوری کرده سازگاری دارد.

۶- حملات پیشین حرکه‌النضال ایضایی بودند و طوری برنامه‌ریزی می‌شدند که مهاجم کشته نشود، اما در این حمله، مهاجمان مطابق با بسیاری از عملیات‌های داعش در صحنه درگیری ماندند تا کشته شوند.

۷- در خانه تیمی مهاجمان پرچم داعش کشف شد.[۶]

۸- حسن درویشی، شهروند لر ایرانی، در میان مهاجمان حضور داشت. اما همه اعضای حرکه‌النضال عرب هستند.

۹- اعضای حرکه‌النضال در دادگاهی در دانمارک از اتهام تروریسم تبرئه شدند.[۷] یک رسانه دانمارکی به نام پولیتیکن جزئیاتی را درباره نتیجه دادگاه در دانمارک منتشر کرد [۸] و در بخشی از گزارش خود نوشت: «اتهامات متعددی در این پرونده وجود دارد که این سه نفر (عضو حرکه‌النضال) از آن‌ها تبرئه شده‌اند. از جمله اتهاماتی که مربوط به انتقال پول است. علاوه بر این، تنها یکی از متهمان به دلیل ستایش از یک حمله تروریستی مجرم شناخته است. او مرد ۵۱ ساله‌ای است که از حمله‌ای که در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸ علیه رژه نظامی در ایران رخ داد، تمجید کرده است.» سعید حمیدان در رابطه با نتایج این دادگاه به اطلس زندان‌های ایران توضیح داد: «دادگاه دانمارک در ابتدا سه اتهام را متوجه رهبری سابق حرکه‌النضال نمود. در مراحل بعدی دادگاه برای اتهامات تروریسم، پول شویی و جاسوسی برای عربستان حکم برائت صادر کرد. اما در خصوص نقض حریم خصوصی و جاسوسی علیه افراد و شرکت‌های دانمارکی رای محکومیت صادر کرد. همچنین رئیس سابق حرکه‌النضال (حبیب نبگان) را متهم کرد که از عملیات جایگاه رژه استقبال کرده است. در رابطه با اتهام جاسوسی تاکید می‌کنم که این کار نه برای جمع‌آوری اطلاعات، بلکه برای حفظ امنیت اعضا و شناسایی نفوذی‌های احتمالی، به‌خصوص پس از ترور احمد مولا نیسی، صورت می‌گرفت.»

۱۰- پس از صدور کیفرخواست و هنگام تفهیم اتهام حبیب اسیود در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، حمله به رژه در میان اتهامات وجود ندارد. این مسبوق به سابقه است که دستگاه امنیتی‌قضایی در طول زمان، بدون توضیح و احتمالا بر اساس نیازهای سیاسی و تبلیغاتی، اتهامات را تغییر دهد، اما ویدیوی تفهیم اتهام این‌طور برمی‌آید که دادسرا یا دادگاه در ابتدای محاکمه تنها اتهامات حول بمب‌گذاری‌های سال ۸۴ را طرح کرده و مقام‌های حکومت از طرح اتهام حمله به رژه منصرف شده‌اند، هر چند بعدا این اتهام مجددا در جلسات بعدی دادگاه مطرح شد.

نقش مهاجم غیرعرب در تبلیغات حکومتی به‌مرور کم‌رنگ شد. چرا؟ 

به فاصله کوتاهی پس از حمله به رژه در اهواز، داعش مسئولیت این حمله را پذیرفت و ویدئویی را منتشر کرد که در آن یکی از مهاجمان به زبان فارسی صحبت می‌کرد. او حسن درویشی است. 

یک منبع آگاه درباره حضور حسن درویشی در زندان شیبان به اطلس زندان‌های ایران گفت که پس از دستگیری در دی ۹۶ به زندان شیبان اهواز منتقل شده است. در آن‌جا یکی از هواداران داعش به نام الیاس سرگذشت خود را برای او تعریف کرده بود. بر اساس این روایت، الیاس [۹] همراه با خواهرش، حسن درویشی و همسر حسن درویشی برای پیوستن به اسلام‌گرایان جهادی به مرز سیستان‌وبلوچستان و افغانستان رفته بودند. حسن درویشی هدایت گروه را بر عهده داشته و با رابط خود در افغانستان تماس گرفته است. به گفته الیاس، آن‌ها اولین بار مسیر را گم کرده بودند، اما در تلاش بعدی در مرز دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات زاهدان منتقل شده بودند. در این بازداشتگاه ارتباط او با حسن درویشی و دو زن همراه‌شان قطع شده بود. او یک ماه در بازداشتگاه اطلاعات زاهدان، یک ماه در اوین و شش ماه در بازداشتگاه اطلاعات اهواز مانده و در مجموع، هشت ماه پس از دستگیری، به زندان اهواز منتقل شده بود. به گفته الیاس، او در زندان شیبان متوجه شده که حسن درویشی پیش از او به زندان اهواز منتقل شده و سپس آزاد شده است. منبع اطلس می‌گوید: «حیرت‌آور است که وزارت اطلاعات، حسن درویشی را که بزرگسال بود و هدایت این گروه چهار نفره را بر عهده داشت، تنها برای یکی دو ماه بازداشت و بعد آزاد کرده بود، اما الیاس را که ۱۶ یا ۱۷ سال داشت و زیر نظر حسن درویشی فعالیت می‌کرد، هشت ماه در بازداشت نگه داشته بود. حسن درویشی کم‌تر از یک سال بعد از آزادی به رژه اهواز حمله کرد. این موضوع به‌خصوص در هفته‌های اول حمله به رژه که گفته می‌شد تک‌تیراندازها از زدن مهاجمان خودداری کرده‌اند [۱۰]، خیلی ذهن من را درگیر کرده بود. هنوز هم مطمئن نیستم که حمله به رژه با هماهنگی با عناصر امنیتی جمهوری اسلامی صورت نگرفته باشد.»

یکی از زندانیان سابق زندان شیبان نیز درباره او به پژوهشگر اطلس گفت: «حسن درویشی لر و اگر اشتباه نکنم اهل شهرکرد بود. در حوالی سال ۱۳۹۶ بود که به زندان شیبان اهواز فرستاده شد. البته در آن زمان خانواده‌اش در کرج زندگی می‌کردند. می‌دانید که تمامی اعضای حرکه‌النضال عرب هستند و حضور حسن درویشی در این حمله به‌تنهایی ثابت می‌کند که حمله به رژه کار حرکه‌النضال نبوده است. حسن درویشی یک مسلمان افراطی بود. در تبلیغات رسانه‌ای جمهوری اسلامی غیر از یکی دو خبر که در همان ابتدا بیرون آمد، به حضور او کم‌تر اشاره‌ای می‌شد. به‌عنوان مثال در مصاحبه‌ای با خانواده‌های مهاجمان که دو ماه پس از حمله از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد، به حسن درویشی هیچ اشاره‌ای نمی‌شود و تمرکز دستگاه رسانه‌ای روی مهاجمان عرب می‌ماند.»

رئیس فعلی حرکه‌النضال به اطلس می‌گوید «پروپاگاندای جمهوری اسلامی» از حذف حسن درویشی دو هدف مشخص را دنبال کرده است: «رژیم می‌خواست با ربط دادن این عملیات و اعضای این تیم به حرکه‌النضال، هرگونه فعالیت سیاسی و فرهنگی ملت عرب را تروریستی نشان داده، سرکوب کرده و منطقه را کاملا امنیتی کند. همچنین با واردکردن نام داعش در جنبش‌های اعتراضی به‌ویژه اعتراضات مردم عرب، و ربط‌دادن آن به حرکه‌النضال، تلاش کرد چهره جنبش ملی عرب را در داخل و خارج بدنام کرده و پیشاپیش جواز سرکوب خونین مبارزات ملت عرب و اعدام اعضا و هواداران حرکه‌النضال را از جامعه جهانی و همچنین افکار عمومی و رسانه‌های ایرانی بگیرد.»

آقای حمیدان معتقد است: «در طی چند دهه گذشته احواز و شهرهای مختلف آن صحنه اعتراضات متعدد و بیشماری بود. زمینه‌های این اعتراضات چنان وسیع و گسترده بود که جنبه عمومی پیدا کرد، زیرا با هستی و معیشت اکثریت مردم عرب مرتبط بود. مثل خشکاندن آب رودخانه کارون، انحراف آب رودخانه‌های منطقه به شهرها و استان‌های دوردست، موضوع ریزگردها که به افزایش بیماری‌های تنفسی انجامید، مصادره زمین‌های کشاورزان به بهانه‌های گوناگون و کوچاندن روستائیان از زمین‌های خود، خشکاندن زراعت روستائیان و قطع آب به روی مزارع، عدم استخدام کارگران عرب در شرکت‌ها و صنایع استان و… همگی این‌ها زمینه‌های مساعدی بود که فعالین عرب را به اعتراضات و تظاهرات در سطح اقلیم کشاند. این اعتراضات و تظاهرات، شهرهای عربی را به مرکز ثقل اعتراضات در سراسر ایران تبدیل نموده بود. در آن زمان این اعتراضات و تظاهرات همیشه نقطه امید در مواجهه با رژیم بوده است. در یک کلمه می‌توان گفت که این فضای اعتراضی که با دستگیری‌های بسیار و گسترده همراه بود، جو اختناق در این مناطق را کاملا شکسته بود. این وضعیت برای رژیم غیر قابل قبول بود.» 

امین ریاحی، مدیر اطلس زندان‌های ایران درباره کم‌رنگ‌شدن نقش مهاجم غیرعرب در تبلیغات حکومتی چنین می‌گوید:

«دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی یک بار در رابطه با سوریه، این‌همانی‌کردن اسلام افراطی و گفتمان‌های سکولار را آزمود و نتایج موفقیت‌آمیزی گرفت. جمهوری اسلامی توانسته بود این باور عمومی را به وجود بیاورد که چریک‌های شهری، فعالان برابری جنسیتی، شاخه‌های میانه‌رو و سکولار ارتش آزاد، دانشجوها، کلاه‌سفیدها و مردم معترض همه ذیل دو عنوان داعش و القاعده قرار می‌گیرند. به همین دلیل یکی از بزرگ‌ترین کشتارهای قرن با ایفای نقش کلیدی سپاه پاسداران، هرگز برای وجدان عمومی جامعه ایران به یک مسئله تبدیل نشد. حمله به رژه اهواز یک فرصت تاریخی برای دستگاه امنیتی‌رسانه‌ای جمهوری اسلامی به وجود آورد که عین این کار را با خوزستان هم بکند.»

امین ریاحی، مدیر اطلس زندان‌های ایران

آیا این احتمال وجود دارد که داعش و حرکه‌النضال در یک عملیات مشترک به رژه حمله کرده باشند؟

گمانه دیگری[۱۱] که مطرح شده این است که داعش و حرکه‌النضال در یک عملیات مشترک به رژه حمله کرده‌اند. تغییر مذهب برخی از فعالان قدیمی عرب به‌عنوان گواه این گمانه مطرح می‌شد. بر اساس اظهارات یکی از زندانیان سیاسی سابق زندان شیبان که با فعالان عرب هم‌بند بوده «گرایش به اسلام سنی در دهه ۷۰ شمسی در میان برخی از فعالان جدایی‌طلب عرب پدید آمد. اما به‌مرور زمان، گفتمان مذهبی در میان فعالان عرب رنگ باخت و در دهه ۹۰ و به‌خصوص پس از نبرد همه گروه‌های هوادار انقلاب سوریه با داعش، در ایران نیز بین اسلام‌گراهای جهادی و ملی‌گراهای عرب تقابل جدی شکل گرفت. بسیار نامحتمل است که در سال ۱۳۹۷ هیچ قرابتی بین حرکه‌النضال و یک گروه جهادی وجود داشته باشد.»

از سوی دیگر انشعاب حرکه‌النضال در سال ۱۳۹۵ نیز می‌توانست به‌طور بالقوه این گمانه را تقویت کند که حرکه‌النضال به گروه‌های مذهبی سنی نزدیک شده است. در سال ۱۳۹۵ احمد مولا نیسی از حرکه‌النضال به رهبری حبیب نبگان جدا شد و در قالب یک گروه با همان عنوان به فعالیت ادامه داد. 

عضو حرکه‌النضال درباره این انشعاب به اطلس می‌گوید: «هر چند برخی افراد گروه منشعب و شخص احمد مولا نیسی به‌طور فردی نسبت به بدنه اصلی حرکه‌النضال، مذهبی‌تر بود اما در صحنه سیاسی، او یک فعال ملی‌گرا بود و امکان نداشت بتواند با گروهی مثل داعش که حتی با القاعده نیز در جنگ است، همکاری کند. ایده اجرای شریعت یا تشکیل یک دولت مذهبی در میان گروه منشعب نیز وجود نداشت. در واقع هر دو شاخه حرکه‌النضال این‌قدر از تفسیر داعش از دین دور هستند که برای این گروه در رده دشمن قرار می‌گیرند. چطور می‌توان تصور کرد که داعش با یک گروه ملی‌گرا همکاری کند؟»

حرکه‌النضال در دل یک دگردیسی بنیادین بود

اطلاعاتی که تیم پژوهشی اطلس از حرکه‌النضال جمع‌آوری کرده نشان می‌دهد این گروه در سال‌های اخیر، در یک دگردیسی پیوسته قرار داشته است. سعید حمیدان نقش حبیب اسیود را در این دگردیسی بارز می‌داند. به‌گفته او «وقتی حبیب اسیود به ریاست حرکه‌النضال انتخاب شد، به تمامی اعضا اعلام کرد که تغییرات ریشه‌ای آغاز شده است.» به‌گفته آقای حمیدان این «تغییرات ریشه‌ای» در مراحل بعد در «تغییر برنامه سیاسی از استقلال‌طلبی به فدرالیسم و در چارچوب یک ایران دمکراتیک و فدرال»، «تغییر اساس‌نامه»، «تغییر استراتژی سیاسی و تکیه به داخل و ملت‌های ایران به عنوان متحدان اصلی و استراتژیک»، «اعلام همبستگی با انقلاب ژینا» و «اینکه پیش‌شرط رسیدن به هرگونه حق و حقوقی، سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران است» متجلی شد.

دستگاه امنیتی می‌کوشد مانع دگردیسی و تاثیرگذاری کنش‌گران شود

به گفته آقای حمیدان حرکه‌النضال در خارج از کشور و در همراهی با اعتراضات داخل، دست به فعالیت‌های سیاسی گسترده‌ای زده است. او اوج فعالیت‌های حرکه‌النضال را شرکت در کنفرانس نیویورک در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۹ عنوان می‌کند و می‌گوید: «در کنفرانس نیویورک حرکه‌النضال توانست با بسیاری از پارلمانترهای کشورهای عربی و اروپایی دیدار و گفت‌وگو کند و حضور آن‌ها را در کنفرانس‌های بعدی خود داشته باشد. این امر نه‌تنها حرکه‌النضال را در صحنه خارجی بیش‌تر مطرح کرد، بلکه اثرگذاری‌اش را در داخل نیز بیش‌تر از قبل کرد و به رشد مبارزات انجامید. علاوه بر این‌ها کانال تلویزیونی احوازنا که ارگان تبلیغاتی حرکه‌النضال بود توانست به تنها مرجع سیاسی مردم احواز و مبارزین و فعالین تبدیل شود، به‌طوری‌که خط کار سیاسی در داخل در بسیاری موارد به وسیله همین کانال تلویزیونی ترسیم می‌شد. همه این فعالیت ها باعث شدند که رژیم به دنبال ضربه اساسی به حرکه‌النضال باشد و برای سرکوب کامل اعتراضات ملی مردم عرب اقدام کند.»

امین ریاحی درباره تغییر فضای فعالیت سیاسی در میان کنش‌گران عرب می‌گوید: «فضای عمومی فعالیت کنش‌گران عرب که در میانه دهه ۷۰ خورشیدی احیا شده بود، تا سال ۱۳۸۴ به مجموعه‌ای از کوشش‌های اساسی مدنی و سیاسی انجامید که از جمله در فعالیت‌های حزب وفاق و گروه الحوار (گفت‌وگو) خود را نشان می‌داد. متاسفانه در برآیند نهایی، این کنش‌ها نتوانستند جلوی سیاست‌های آشکارا سازمان‌یافته‌ای را بگیرند که فضای زیست مردم عرب را در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، محیط‌زیستی و اقتصادی ویران می‌کرد. در نتیجه این شکست است که گفتمان گروه‌هایی مثل وفاق و الحوار تضعیف می‌شود و رویکردهای رادیکال و خشونت‌آمیز فرادست می‌شوند. به این ترتیب در فاصله سال ۸۴ تا حدود ده سال بعد، فعالیت‌های اهوازی‌ها شدیدا درخود شد و پس از قلع‌وقمع جامعه مدنی عرب که تا دستگیری و اعدام اعضای گروه الحوار هم رسید، همکاری با دیگر بخش‌های جامعه ایران متوقف شد. اما در نیمه دوم دهه ۹۰، حرکه‌النضال بدون این‌که به رابطه معنوی خود با تاریخش پایان دهد، اصلاحات بنیادینی را آغاز کرد که در صحنه عمل به‌شکل طیفی از فعالیت‌های مدنی و سیاسی از جمله همکاری با سازمان ملت‌های بی‌دولت در ۲۰۱۸، ارائه گزارش به مکانیزم بررسی دوره‌ای جهانی (UPR) شورای حقوق‌بشر سازمان‌ملل در ۲۰۱۹ و حتی حضور در نشست‌های مشترک اپوزیسیون در پاریس و نیویورک تجلی پیدا کرد. در مناسبات سازمانی هم در نشان حرکه‌النضال، اسلحه جای خود را به نخل داد، در اساس‌نامه از نقد گذشته و فدرالیسم صحبت شد و حتی اخیرا کلمه التحریر یا آزادسازی از نام گروه حذف شد. می‌دانیم حبیب اسیود از چهره‌هایی بود که در پاگرفتن این دگردیسی نقش جدی و موثر داشتند.»

او در توضیح واکنش دستگاه امنیتی به این دگردیسی اضافه می‌کند: «یک حکومت نرمال، اگر نه با آغوش باز، دست‌کم محتاطانه، از چنین تغییر رویکردی استقبال می‌کند، اما جمهوری اسلامی، ایران را به‌مثابه یک اردوگاه اداره می‌کند. در این اردوگاه، نزدیکی گروه‌های سیاسی مختلف به یک‌دیگر و اراده هم‌زیستی، تسلط گروه حاکم را متزلزل می‌کند. اراده گروه‌های عرب برای آغاز دیالوگ با مردم مناطق دیگر، امکان یکه‌تازی و دیگری‌سازی‌های وهم‌آلود را از دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی می‌گیرد. در جهان جمهوری اسلامی، هر شکلی از گفت‌وگو، هم‌آوایی و کنش مشترک بین گروه‌های مخالف باید متوقف شود. 

حبیب اسیود ربوده نمی‌شود تا انتقام حمله به رژه گرفته یا چرخه خشونت در خوزستان متوقف شده و امکان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز فراهم بیاید؛ بلکه برعکس، حمله به رژه فرصتی به رژیم می‌دهد که حبیب اسیود را برباید تا پروسه هم‌زیستی قوام پیدا نکند. آن‌چه دستگاه اطلاعاتی را می‌ترساند این است که حرکه‌النضال، اسلحه را از نشان خودش حذف کرده و جای آن نخل نشانده؛ این‌که در برنامه جدایی‌طلبی تجدیدنظر کرده و آن را به فدرالیسم و به‌رسمیت‌شناخته‌شدن حق تعیین سرنوشت تغییر داده؛ این‌که به اتحاد با دیگر گروه‌ها و اتنیک‌ها می‌اندیشد. این‌ها برای دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی، برای زمین‌خوارها، برای زورمندان امنیتی، برای سرداران نفتی، برای آن‌ها که به‌زور نمک و گلوله و محاصره، مردم را از زمین‌هایشان بیرون می‌کنند، ترسناکند.»

او درباره نقش اپوزیسیون در مواجهه با چنین تغییراتی می‌گوید: «فارغ از این‌که چه نظری نسبت به سبک‌وسیاق کنش‌گری اهوازی داشته باشیم، ما با یک واقعیت مواجهیم: گروهی که تاریخش آکنده از کشته و زندانی است، در دل یک دگردیسی اساسی با افق هم‌زیستی قرار دارد. تردیدی وجود ندارد که چنین تغییراتی آسان نیستند و برای یک گروه سیاسی، این دگردیسی با مخالفت‌های داخلی و مقاومت بخشی از بدنه اجتماعی همراه است. وظیفه مسلم اهل سیاست، کسی که رویای زیست آزاد، دموکراتیک و منصفانه را قابل تحقق و ضروری می‌داند، این است که این دگردیسی را بببیند، بفهمد و تسهیل کند.»

باز هم اعدام

پس از حمله به رژه، جمهوری اسلامی صدها تن از فعالان عرب را دستگیر و زندانی کرد. پس از ربایش حبیب اسیود در پاییز۱۳۹۹، در بازنمایی رسانه‌های جمهوری اسلامی از حمله به رژه، نقش داعش کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد و حرکه‌النضال به‌عنوان هدف اصلی قلمداد شد. در گزارشی که میزان، خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی، در سالگرد حمله به رژه در اهواز در شهریور ۱۴۰۱ منتشر کرد از دولت آمریکا، روسای جمهور و مقامات آمریکایی و همچنین چهار نفر از اعضای حرکه‌النضال به عنوان متهمان حمله به رژه در اهواز نام برده شده است. 

دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در امتداد اعلانات دستگاه تبلیغاتی حکومت، در نهایت در زمستان ۱۴۰۱ حبیب اسیود و شش کنش‌گر عرب دیگر را به نام‌های علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی با اتهامات مرتبط با حرکه‌النضال به اعدام محکوم کرد. شرح شکنجه‌های تکان‌دهنده یکی از این زندانی‌ها در این گزارش اطلس آمده است.

واکنش حرکه‌النضال به صدور اعدام

سعید حمیدان، رییس حرکه‌النضال درباره اقداماتی که این گروه برای روشن‌شدن حقیقت انجام داده اظهار داشت: «به‌طور مکرر اعلام کردیم و می‌کنیم که این عملیات کار خود رژیم و داعش بوده است و به مبارزات ملت عرب احواز هیچ ارتباطی ندارد. در سال ۲۰۲۱ دبیر کل حرکه‌النضال به ملاقات معاون پاپ در واتیکان رفت و از آن‌ها درخواست کرد که برای جلوگیری از اعدام حبیب اسیود مداخله کنند. همچنین در وبینارهایی که از سوی موسسات مربوط به اتحادیه اروپا برگزار شد مشارکت کرده و همواره این درخواست را مطرح کرده‌ایم.» 

به گفته آقای حمیدان ملاقات با نایب وزیر خارجه ایتالیا و وزیر دادگستری و مسئول مجلس سنای ایتالیا، برقراری تماس با مسئول سازمان عفو بین الملل در سوئد، فعال کردن موسسات حقوق بشری اهوازی و تماس با آنها در جهت فعالیت در این راستا، تماس‌های پی در پی با وزارت خارجه سوئد، برقراری تظاهرات متعدد در مقابل پارلمان اروپا در سوئد، استخدام وکلا در سوئد و بخش‌های دیگر اروپا برای رسیدگی به این پرونده و بسیج گسترده حمایت تویتری از جمله اقداماتی است که این گروه برای روشن‌شدن حقیقت و جلوگیری از اجرای حکم اعدام حبیب اسیود انجام داده است. 

واکنش جهانی به سرکوب فعالان عرب

سعید حمیدان درباره مواضع جوامع حقوق‌بشری بین‌المللی به ربودن حبیب اسیود و سلسله وقایع پس از آن به اطلس زندان‌های ایران گفت که درباره ربودن حبیب اسیود هیچ‌گونه تحرک جدی از جوامع حقوق‌بشری مشاهده نشد. او تصریح کرد که پس از پخش اعترافات و مصاحبه‌های اجباری از حبیب اسیود، فقط تعداد انگشت شماری از فعالین مدنی و احزاب «ملت‌های غیرفارس» در ایران اعتراض خود را نشان دادند و در بیانیه‌هایی اخذ و پخش این اعترافات را محکوم کردند. به گفته رئیس حرکه‌النضال این واکنش‌ها تنها بعد از صدور حکم نهایی اعدام، تغییر کرده و موج محکومیت از طرف سازمان‌ها و احزاب ایرانی سراسری و «ملت‌های غیر فارس» به راه افتاده است. به طوری که اتحادیه اروپا صدور حکم اعدام را محکوم کرده و دولت سوئد نیز در اعتراض به صدور حکم اعدام حبیب اسیود، سفیر ایران را احضار کرده و آن را محکوم کرده است. 

رییس حرکه‌النضال معتقد است دلیل سکوت رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق‌بشری در برابر نقض حقوق‌بشر یک فعال عرب جنبه‌های مختلفی دارد. «پروپاگاندا و تبلیغات مستمر رژیم و تصویر غلطی که از مبارزات ملت عرب به داخل و جهانیان ارائه می‌کرد، در این سکوت خبری نقش بسزایی داشت. اتهامات تجزیه‌طلبی، وهابی‌گری، سلفی‌بودن و وابستگی به کشورهای عربی و خاصه عربستان در این پروپاگاندا موثر بود.» حمیدان این را می‌گوید و تاکید می‌کند که «درخودبودن مبارزات ملت عرب» دلیل دیگری بر سکوت رسانه‌ها است: «این درخودبودن ناشی از قطع ارتباط بین جنبش ملی عرب احواز با سازمان‌ها و جریان‌های سیاسی ایرانی بود. این قطع ارتباط باعث شد که جنبش نتواند دردها و مشکلات خود را با دیگر ملت‌ها و جریان‌های سیاسی فعال در میان بگذارد و خود را برای آنها تعریف کند. این قطع ارتباط به یک بی‌اعتمادی دوجانبه تبدیل شده است. جریان‌های سیاسی ایرانی، جنبش ملی عرب احوازی را غیرایرانی و وابسته به خارج می‌دیدند و جنبش ملی عرب احواز جریان‌های سیاسی ایرانی را دنباله همان تفکر سرکوب‌گر و ناسیونالیست فارس می‌دید.»

حبیب اسیود را کشتند

جمهوری اسلامی سرانجام حبیب اسیود را که در تاریخ ١٨ مهر ١٣٩٩ در  ترکیه ربوده و به ایران منتقل شده بود در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ اعدام کرد. او که هنگام جان‌باختن ۵۰ ساله بود، در روندی به اعدام محکوم شد که حتی ظواهر دادرسی عادلانه در آن رعایت نشده بود. او در طول سالیان به جهان بیرون، وکیل و خانواده دسترسی نداشت، در انفرادی محبوس و تا لحظه مرگ در اختیار دستگاه امنیتی-قضایی-رسانه‌ای جمهوری اسلامی بود.

پانویس‌ها:

 ۱- برای نمونه به موارد زیر رجوع کنید:

 ۲- اطلس از املای اهواز استفاده می‌کند، اما هر جا که مصاحبه‌شوندگان به‌طور کتبی به سوالات اطلس پاسخ داده و از املای احواز استفاده کرده باشند، واژه به‌شکل مورد نظر مصاحبه‌شونده ثبت می‌شود؛ چرا که در این شکل نگارش یک پیام سیاسی وجود دارد و در اطلس، اصل خودداری از سانسور، جایگاه بالاتری از رعایت آیین‌نامه نگارشی دارد.

۳-  ایرنا

 ۴-  تصویر توییت

 ۵- از آن‌جایی که این نگرانی مطرح شده که انتشار آمارها راه را برای قلب معنایی و سواستفاده تبلیغاتی حکومت و جریان‌های سیاسی‌ای باز کند که هوادار یک‌دست‌سازی مردم ایران هستند و شرایط سرکوب بیش‌تر فعالان عرب را فراهم بیاورد، با استناد به اصل «شر مرسان» (Do No Harm) فعلا آمارهای دقیق منتشر نمی‌شوند.

۶-  برای نمونه به اظهارات جواد کاظم نسب الباجی، نماینده اهواز در مجلس جمهوری اسلامی مراجعه کنید.

۷- در حکم دادگاه، حبیب نبگان برای «ستایش از تروریسم» از طریق تمجید از حمله به رژه و هر سه متهم پرونده برای «جاسوسی» از دانمارکی‌ها محکوم و از اتهامات دیگر، از جمله «تروریسم» تبرئه شدند.

۸-  تیتر گزارش پولیتیکن مربوط به اتهام ستایش ترور است، نه مشارکت در عملیات تروریستی.

۹- از آن‌جایی که الیاس در هنگام دستگیری کم‌تر از ۱۸ سال داشته، نام خانوادگی او منتشر نمی‌شود.

۱۰- برای نمونه به صحبت‌های رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس جمهوری اسلامی، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه مراجعه کنید: «کسی که پشت تفنگ دوربین‌دار بود، در ابتدا حمله تروریستی را باور نمی‌کند و می‌گوید گلوله‌ها مشقی است و بعد که تیر خلاص را می‌بیند، می‌گوید دستور شلیک ندارد. فردی که پیش اوست به فرمانده زنگ می‌زند، حتی فرمانده به او دستور تیراندازی را می‌دهد، اما باز آن فرد شلیک نمی‌کند.»

 ۱۱- برای نمونه به «ابهامات و تناقض‌ها؛ مهاجمان حمله اهواز چه کسانی بودند؟» از بی‌بی‌سی فارسی مراجعه کنید.