بازخوانی خیزش زن، زندگی، آزادی در بانه؛ شلیک با کلاشینکف به معترضان، بازداشت و شکنجه شهروندان در بازداشتگاه

۹ مرداد ۱۴۰۲- اوین مصطفی‌زاده

این گزارش روایت جمال صالح‌پور از خیزش زن، زندگی، آزادی در بانه در استان کردستان و شکنجه‌هایی است که پس از بازداشت در بازداشتگاه اداره اطلاعات بانه و سنندج تحمل کرده است. جمال صالح‌پور، شهروند اهل بانه است که به‌دنبال شرکت در اعتراضات این شهر کوچک مرزی بازداشت شد. او منتسب به خانواده‌ای سیاسی است و در سال‌های گذشته نیز در فعالیت و حرکت‌های مدنی این شهر شرکت داشته و بارها سابقه احضار و بازداشت را دارد. 

اطلس زندان‌های ایران در گفت‌وگو با جمال صالح‌پور تلاش کرده است تا روایت این زندانی سیاسی سابق از شرکت در خیزش زن، زندگی، آزادی و بازجویی و شکنجه او در بازداشتگاه‌های اطلاعات بانه و سنندج را مستند کند. 

آقای صالح‌پور اهل بانه یکی از شهرهای کوچک مرزی استان کردستان است که اقتصادش تماما وابسته به مرز است. او در خصوص شرایط سیاسی-اقتصادی این شهر به اطلس می‌گوید، اقتصاد مرزی بانه کاملا در کنترل سپاه پاسداران قرار دارد و سپاه تلاش کرده تا از طریق آن افراد را به خود وابسته یا در جهت اهدافش به کار گیرد. از سویی دیگر انجام فعالیت‌های مدنی در بانه با حساسیت بسیار بالایی همراه است و هر اتفاقی پیش آید فعالین مدنی یا خانواده‌های شناخته شده سیاسی جهت ارعاب جامعه تحت فشار شدید و احضار و بازداشت قرار می‌گیرند. او در سال‌های گذشته در ارتباط با اعتصاب مردم با سفره‌های خالی جلوی فرمانداری، حمایت از رفراندوم اقلیم کردستان عراق و حتی رفتن به کوهنوردی به همراه گروه‌های دوستانه با احضار و بازداشت مواجه بوده است. 

خیزش زن، زندگی، آزادی در بانه؛ شلیک با سلاح جنگی و ساچمه‌ای به شهروندان

اعتراضات بانه تا چند روز به صورت پراکنده و گسترده در نقاط مختلفی از شهر ادامه داشت؛ اما در نهایت به‌دلیل شدت برخورد سپاه با مردم و استفاده ماموران از گلوله‌های جنگی سرکوب شد. جمال صالح‌پور در رابطه با حضور و مشاهدات خود از اعتراضات بانه به اطلس گفت، اعتراضات از بلوار حمزه‌آباد آغاز و در بلوار هیمن، فلکه جهاد و مروتی، اطراف هتل سامان، مسجد نویدی، نزدیک پادگان سپاه، ثبت احوال و فرمانداری طی چندین روز ادامه داشت. از همان ابتدا نیروهای گارد ویژه، سپاه و نیروهای بومی موسوم به «جاش» شروع به سرکوب مردم کردند. گارد ویژه که از سنندج نیز برای سرکوب آمده بود، در مکان‌های مختلف شهر مستقر شده بودند. نیروهای نظامی و انتظامی با تفنگ‌های ساچمه‌ای و سپاه و «جاش‌»ها که با موتور و ماشین‌های «۳ اف» و «شانپان» در خیابان‌ها در حال تردد بودند با کلاشینکوف به مردم شلیک می‌کردند. نیروهای لباس شخصی نیز که تعدادشان بسیار زیاد بود، به‌صورت پیاده در همه جا پراکنده شده بودند.

این شهروند اهل بانه در خصوص تعداد زخمی‌شدگان خیزش زن، زندگی، آزادی در این شهر می‌گوید: «تعداد افراد زخمی‌شده با شلیک گلوله سلاح کلاشینکوف و ساچمه‌ای زیاد بود. خودم سه نفر را که با کلاشینکوف زخمی شده بودند به مکان امنی منتقل کردم. نیروهای سپاه جهت ارعاب مردم به خانه و مغازه‌های شهروندان شلیک کور می‌کردند و دو نفر به همین روش جلوی درب خانه و مغازه‌شان در بانه کشته شدند.»

شکنجه در بازداشتگاه بانه؛ آویزان کردن‌های چندباره از سقف و ضرب‌وجرح با باتون

جمال صالح‌پور، صبح ۱۲دی۱۴۰۱ توسط ماموران اداره اطلاعات که مسلح به سلاح کلاشینکف و کمری بودند، بدون ارائه حکم قضایی در خانه‌اش بازداشت شد. او در خصوص نحوه بازداشت خشونت‌آمیز خود به اطلس گفت: «اطراف آپارتمان پر از نیروهای لباس شخصی‌ با ماشین‌های پژو، سمند و پکاپ بود. به‌خاطر پسر کوچکم وانمود کردم منزل نیستم؛ اما نیروهای امنیتی درب خانه را با لگد شکسته و وارد شدند. پسرم خیلی ترسیده بود و به زمین افتاد، هنوز هم در شوک است. سپس با یک شال چشمانم را به حدی محکم بستند که هنوز چشم چپم آب‌ریزش دارد و ضعیف شده است. در ادامه با دستبند و پابند بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات بانه منتقل شدم. عده‌ای از نیروها نیز در خانه مانده و اقدام به تفتیش منزل و ضبط وسایلی چون گردنبند و انگشتر طلا، موبایل، پول، مدارک، پاسپورت و فلش مموری کردند». 

آقای صالح‌پور به محض ورود به بازداشتگاه بانه، توسط نیروهای امنیتی با ضربات قنداق اسلحه و ضرب‌وجرح به سلول انفرادی منتقل شد. او ۱۳ روز را در شرایط غیر انسانی سلول انفرادی بدون داشتن پتو، حق دسترسی به حمام و توالت کافی، غذای بد کیفیت و حق هواخوری تحت بازداشت بود. 

او در این مدت از سوی «دو بازجوی خوب و بد» روزها و ساعت‌ها با شکنجه و ضرب‌وجرح مداوم جهت همکاری با نهادهای امنیتی برای گفتن اسامی دیگر معترضین و برعهده گرفتن اتهامات ارتباط با احزاب کُردی بازجوی شد. آقای صالح‌پور در خصوص نحوه بازجویی بازجویان به اطلس گفت: «بازجویان به‌صورت مداوم از فحش‌های جنسی بسیار رکیک به اعضای خانواده‌ام استفاده کرده و از فحش دادن به باور مذهبیم و اسلام و خدا هم دست بردار نبودند و وقتی قسم خدا و قرآن را می‌آوردم، می‌گفتند کدام خدا و قرآن، زنگ بزن به خدا که بیاید و به دادت برسد.»

این معترض ۳۷ ساله، همچنین علاوه بر ضرب‌وجرح مداوم، هدف شکنجه بازجویان قرار گرفت. او در این رابطه به اطلس توضیح داد: «در یک مورد، زمانی که دستم از پشت با دستبند بسته شده بود، بازجو با لگد ضربه‌ای به دستانم زد که انگشت کوچکم شکست. همچنین با قنداق اسلحه به قسمت چپ پشت گوشم ضربه زد و ترک برداشت. در یک روش دیگر دو یا سه ساعت با دستان بسته به وسیله طناب از سقف آویزان شده بودم. چندین بار عمل آویزان کردن را تکرار کردند. زمانش از ۳۰ دقیقه تا دو یا سه ساعت بود. به همین دلیل شانه‌ام از جا در رفت. هنگام آویزان بودن نیز با مشت، لگد و باتوم به بدن و پشتم ضربه می‌زدند. کتفم در نتیجه همین ضربات ترک برداشته و اکنون مانند یک توپ کوچک جمع شده است. همچنین با مشت چنان ضربه‌ای به صورتم زدند که دماغم خونی شد و سمت چپ دماغ هنوز مشکل دارد و نمی‌توانم اصلا با آن نفس بکشم. ضربات ادامه‌دار با لگد یا چیز سفتی مانند قنداق اسلحه به زانوها و ساق‌ پایم‌هایم نیز بخشی دیگر از اعمال شکنجه بازجوها بود.»  

او در تمام این ۱۳ روز از حق تماس و ملاقات با خانواده محروم بوده است. 

بازداشتگاه اطلاعات سنندج؛ حبس در سلول انفرادی و تداوم ضرب‌وجرح بی‌رحمانه

این معترض بانه‌ای بعد از ۱۳ روز بازجویی و شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات بانه با چشم‌بند، دستبند و پابند و گذاشتن کلاه بر سر به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل شد. او در مورد ۴۱ روز بازداشت در «سلول انفرادی یک متر مربع» بازداشتگاه سنندج، در تاریکی مطلق و بدون برخورداری از پتو همراه با بازجویی‌های مکرر در اتاق بازجویی به اطلس گفت: «بازجویان می‌گفتند، برایت اعدام آمده و از تو در اعتراضات فیلم موجود است، پس همکاری کن تا اعدام نشوی. لیدری اعتراضات را قبول کن و از این به بعد با ما همکاری کن، حتی در احزاب مختلف فامیل‌های زیادی داری، با آنها ارتباط بگیر و در این رابطه با ما همکاری کن.»

تمام بازجویی‌های آقای صالح‌زاده همراه با ضرب‌وجرح بوده که در نتیجه آن کلیه، پا و دنده‌هایش آسیب‌دیده است. توهین و فحش‌های بازجویان نیز بسیار زیاد بوده و بازجویان گفته‌اند: «آمده‌ای خیابان ما را خراب کنی، فکر می‌کنی چه کسی هستی». او در خصوص حضور خود در اعتراضات می‌گوید: «با شروع اعتراضات از خودم گذشتم و چیزی برایم مهم نبود یا اینکه فکر کنم چه چیزی پیش می‌آید. از چیزی هم پشیمان نیستم». 

جمال صالح‌پور در تمام مدت بازداشت در سلول انفرادی بازداشتگاه بانه و سنندج تقاضای درمان کرده بود؛ اما بازجویان گفته بودند: «هنوز بلایی بر سرت نیامده و چیزی ندیده‌ای. چیزی را که ما می‌گوییم گوش کن، تا ما هم حرف تو را گوش دهیم.» 

آزادی موقت جمال صالح‌پور؛ تداوم آزار و اذیت خانواده توسط نهادهای امنیتی

آقای صالح‌پور پس از ۴۱ روز بازجویی و شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات سنندج، در دادسرای بانه تفهیم اتهام و پس از سپری کردن یک هفته بازداشت در زندان بانه با وثیقه دو میلیارد تومانی به‌شیوه موقت آزاد شد. او در این رابطه به اطلس توضیح داد: «قبل از انتقال به زندان بانه، در دادسرای بانه با وجود آنکه قبلا هیچ برگه‌ای امضا نکردم و به بازپرس گفتم کاری انجام نداده‌ام، از بابت تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی، عضویت در احزاب کُردی و توهین به خمینی و خامنه‌ای تفهیم اتهام شدم.» 

این معترض ۳۷ ساله‌ بانه‌ای پس از آزادی موقت به دلیل ادامه فشار نیروهای اطلاعات و شرایط بد جسمی و روحی مجبور به خروج از ایران شد. او در این خصوص به اطلس گفت: «پس از آزادی به پزشک مراجعه کردم و متوجه شدم کتفم دو بار ترک برداشته، موی‌رگ‌های شانه‌هایم کشیده شده‌ و  رگ‌هایم در حال پاره شدن هستند. پس از ورود به آلمان نیز یک هفته در بیمارستان مغز و اعصاب بستری بودم. تمام موهای بدن و سرم ریزش دارد و از نظر روانی هم تحت درمان قرار گرفته‌ام.»

پس از خروج جمال صالح‌پور از ایران نیز خانواده او بارها به نهادهای امنیتی احضار شده‌اند. این نهادها با تحت فشار گذاشتن خانواده این شهروند اهل بانه از آنها خواسته‌اند که زمینه بازگشت فرزندشان به ایران را فراهم کنند.