۵ مرداد ۱۴۰۲- اوین مصطفیزاده
امیر عبداللهزاده، فعال محیطزیست و مدرس زبان کُردی اهل مهاباد از جمله اولین بازداشتشدگان این شهر در خیزش زن، زندگی، آزادی توسط اطلاعات سپاه بود. او بهدلیل شرکت در اعتراضات و سازماندهی بخشی از آن بازداشت و در مدت بازداشت در بازداشتگاه اطلاعات سپاه بهشدت تحت شکنجه بازجویان قرار گرفت.
اطلس زندانهای ایران در گفتوگو با امیر عبداللهزاده تلاش کرده است تا تجربه زیسته این زندانی سیاسی سابق از شرکت در خیزش زن، زندگی، آزادی و در پی آن بازداشت، بازجویی و شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه مهاباد را روایت کند.
«باید ترس بشکند»، «از خودمان شروع کنیم»
امیر عبداللهزاده، میگوید، با وجود اینکه خطر بازداشت خود با توجه به سابقه دو بار زندانی شدن را بسیار بالا دیده است؛ اما از روزهای اول خیزش زن، زندگی، آزادی با انتشار استوریهای حمایتی از اعتراضات و اشتراک آن در برنامه کلوزفرند، تلاش کرده در مهاباد جرقه اعتراضات زده شود. او میگوید: «معتقد بودم باید ترس بکشند و اوایل خیلی مهم بود این کار انجام بگیرد و باید از خودمان شروع میکردیم». سپس اعتراضات را در منطقهای موسوم به «میدان حیوانات» مهاباد همراه تعدادی دیگر از افراد آغاز کرده است.
او به اطلس توضیح میدهد، اعتراضات مسالمتآمیز و همراه با شعارهای اعتراضی بود؛ اما از همان ابتدا نیروهای سپاه، انتظامی، نپو و یگان ویژه در خیابان مستقر شده بودند و با سلاحهای ساچمهای به معترضان شلیک میکردند. آقای عبداللهزاده در جریان چند روز شرکت در اعتراضات با گلوله ساچمەای از ناحیه سینە و پای چپ هدف شلیک قرار میگیرد. او در جریان شرکت در اعتراضات بازداشت نشده بود، بلکه بهدنبال انتشار استوریهای حمایت از اعتراض و محکوم کردن قتل حکومتی ژینا امینی بازداشت میشود و بهگفته خودش ماموران امنیتی زمانی که جای گلولههای ساچمهای بر بدنش را دیدهاند، متوجه شدهاند در اعتراضات شرکت داشته است.
اعمال خشونت هنگام بازداشت، شکنجه با شلاق و شوکر در بازداشتگاه
امیر عبداللهزاده، روز ۳مهر۱۴۰۱، با یورش بیش از ۱۰ مامور امنیتی مسلح به خانه و بدون ارائه برگه قضایی بازداشت و با اعمال خشونت و زدن دستبند و چشمبند به بازداشتگاه اطلاعات سپاه مهاباد منتقل شد.
آقای عبداللهزاده تنها هفت روز در یکی از سلولهای انفرادی بازداشتگاه اطلاعات سپاه در بازداشت بود؛ اما در همین مدت بهشدت مورد شکنجه قرار گرفت و در شرایط غیر انسانی نگهداری شد. او در خصوص نگهداری در شرایط غیر انسانی به اطلس گفت، در تمام مدت این هفت روز با دستبند و پابند روی صندلی نشسته، حق دراز کشیدن نداشته و حتی برای توالت رفتن دستبندش را باز نکردهاند. همچنین در طول این یک هفته هیچی غذایی به او داد نشده و تنها گاهی در لیوان یکبار مصرف به او مقداری آب دادهاند.
شکنجههای بازجویان علیه این معترض بازداشتشده ابتدا با مشتولگد و سپس با شلنگ و شوکر برقی ادامه یافته که منجر به شکستەشدن دندە چپ و از کار افتادن کلیە راست او شده است. آقای عبداللهزاده در این رابطه به اطلس توضیح داد، روز اول فقط با مشتولگد مورد ضربوجرح قرار گرفته؛ اما در روزهای بعد شدت شکنجه افزایش یافته است. در یک مورد بازجویان او را در حیاط بازداشتگاه با دستبند و پابند و در هوای سرد به میله بستهاند. او به مدت پنج ساعت و درحالی که دستبند و پابندش با یک زنجیر به هم وصل بوده و قادر به نشستن و ایستادن کامل نبوده است، ساعتها در موقعیتی که فشار زیادی بر زانوهایش وارد میشده، قرار داشته است. او هنوز هم از درد زانو رنج میبرد.
شلاق زدن به کف پا با شلنگ یکی دیگر از شکنجههای او بوده است. آقای عبداللهزاده در این خصوص میگوید: «روزهای اول بازداشت بود، بازجویان گفتند روی شکم بر کف زمین دراز بکش، پاهایم را بسته و روی صندلی قرار دادند، سپس یکی از شکنجهگران با تمام توان شروع به زدن کف پاهایم به وسیله شلنگ کرد. این شکنجه تا ۴۰ دقیقه ادامه داشت و هرچند وقت یکبار وادارم میکردند روی پاهایم راه بروم. سپس با ریختن آب مجددا شکنجه را ادامه میدادند. بازجویان نمیخواستند اثرات شکنجه روی بدنم بماند.»
امیر عبداللهزاده همچنین در رابطه با زدن لگد به کلیهاش یه اطلس توضیح داد: «درحالیکه چشمانم بسته شده بود، یکی از بازجویان به عقب برگشته و با تمام توان با لگد ضربهای به شکم و کلیهام وارد کرد که از شدت درد اختیار ادارم را از دست دادم». او میگوید، پس از این حادثه در ادرارش خون دیده است. کلیه آقای عبداللهزاده کماکان دچار مشکل است و عملا از کار افتاده است. شکنجه با شوکر برقی و مشت و لگدهای مداوم به این معترض مهاباد بخشی دیگر از شکنجههای او بوده که منجر به شکستن یکی از دندههایش شده است.
از تهدید به اعدام تا توهین و تحقیر مداوم بازجویان
این زندانی سیاسی سابق در نتیجه شدت شکنجه و قرار گرفتن در شرایط غیر انسانی در مدت بازداشت، وزن زیادی از دست داد، یکی از کلیههایش بهشکل جدی آسیب دید و زانوهایش دچار آسیبدیدگی شد. تهدید به اعدام، توهین و تحقیر باورهایش بخشی دیگر از آزارهای اعمال شده علیه امیر عبداللهزاده در مدت بازداشت در بازداشتگاه سپاه مهاباد بوده است؛ فشارهایی که موجب شده است او دو تصمیم به خودکشی بگیرد.
این معترض مهابادی در این خصوص به اطلس گفت، بازجویان در جریان بازجویی او را تهدید به اشد مجازات، اعدام و اینکه هرگز رنگ بیرون را نخواهد دید، کردهاند. از او خواسته شده بود به همکاری با احزاب کُردی اعتراف کند، اعتراضات را به احزاب نسبت دهد و اسامی افراد دیگر را به آنها بگوید. بازجویان بهصورت مداوم به خانواده، باورها، اعتقادات، زبان و کُرد بودن او بیاحترامی کرده و از فحش جنسی بسیار رکیکی علیه همسر، مادر و دختر هشت سالهاش استفاده کرده بودند.
تخریب و شکستن اراده بازداشتشده یکی از تاکتیک بازجویان در برخورد با آقای عبداللهزاده بوده است. او در این خصوص توضیح داد: «بازجویان در جریان شکنجه خواستار آن هستند که گریه و التماس کنی. وقتی این کار را انجام نمیدادم، میگفتند چرا گریه نمیکنی. من فریاد میکشیدم؛ اما نمیتوانستم گریه کنم. در خلوت خودم بارها گریه کردم. حتی لیوان یکبار مصرفی را که برایم در آن آب میآورند، بو میکشیدم، بوی دخترم را میداد و در خلوت خودم ساعتها گریه کردم». آقای عبداللهزاده میگوید، دو بار به سرم زد که خودکشی کنم، رفتم با مشت به شیشه پنجرهها کوبیدم، اما پلاستیک سفت بود و نتوانستم این کار را انجام دهم». او در مدت یک هفته بازداشت در بازداشتگاه سپاه، از حق تماس و ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل محروم بوده است.
انتقال به بازداشتگاه مهاباد و برگزاری دادگاههای آنلاین ۲۰ دقیقهای
این معترض بازداشتشده مهابادی، بعد از یک هفته شکنجه و بازجویی به بازداشتگاه مهاباد منتقل و پس از ۴۰ روز و با صدور کیفر خواست به زندان مهاباد منتقل میشود. او بعد از چند روز در زندان مهاباد با تودیع وثیقە یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت آزاد میشود.
امیر عبداللهپور در زمان بازداشت در بازداشتگاه و در دادسرای مهاباد به همکاری با احزاب کردی، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم و آسایش عمومی، تخریب اموال عمومی، نشر اکاذیب و محاربه تفهیم اتهام میشود. او همزمان با تحمل بازداشت در بازداشتگاه، روز ۱۸آبان ۱۴۰۱، با برگزاری جلسه آنلاین در دو دادگاه انقلاب و کیفری که ۲۰ دقیقه به طول میانجامد، به اتهام «همکاری با احزاب کُردی، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی و نشر اکاذیب مجموعا به ۹ سال و ۹ ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق» محکوم میشود. دادگاه انقلاب به ریاست قاضی اوجاقلو در ارتباط با اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و همکاری با یکی از احزاب کُرد برای او سه فرد دیگر برگزار شد.
امیر عبداللهپور در این خصوص به اطلس میگوید: «اوجاقلو فحشهایی بسیاری به ما داد و مدام میگفت، کثافت و اشغال. چندبار هم دستش را روی قرآن گذاشت و گفت که برای شما محاربه زدهاند. دادستان مهاباد شاکی پرونده ما بود و درخواست محاربه کرده بود». در نهایت به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۸ ماه حبس، به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف به سه سال و هشت ماه زندان و به اتهام اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی به چهار سال و پنج ماه زندان محکوم میشود. همچنین در شعبە ۱۰۱ دادگاه کیفری دو مهاباد به ریاست قاضی دهقانزاده به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در اعتراضات به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. در دادگاه به آنها اجازه دسترسی به وکیل، حتی وکیل تسخیری و دفاع از از خود داده نشد و بعد از تایید حکم آنها به صورت موقت آزاد شدند و تسلیم به رای زدند.
خروج اجباری از ایران بهدلیل پروندهسازیهای امنیتی
امیر عبداللهزاده در نهایت مجبور به خروج از ایران میشود. او در این خصوص میگوید: «بهخاطر چند سال حکم نمیخواستم از ایران خارج شوم، در هر صورت میگفتم ماندن بهتر از رفتن است؛ اما بهدنبال یک پروندهسازی سنگین و بعد از آنکه نهادهای امنیتی جهت بازداشتم به منزل رفته بودند، مجبور به خروج از ایران شدم.»
آقای عبداللهزاده در خصوص مشاهدات خود از بازداشتگاه مهاباد نیز میگوید، در این بازداشتگاه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن در ارتباط با اعتراضات در بازداشت بودند. برخی از آنها در خیابان زخمی شده و برخی دیگر در بازداشتگاه مورد شکنجه قرار گرفته بودند.
سابقه بازداشت و زندانیشدن در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵
امیر عبداللهزاده، در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵ نیز دو بار سابقه بازداشت و محکومیت در دادگاه را داشته است. او در سال ۱۳۹۳ در نتیجه یک بازداشت گروهی بههمراه چهار نفر دیگر به اتهام همکاری با حزب دمکرات کردستان ایران از سوی ماموران اطلاعات با خشونت و ضربوجرح بازداشت میشود. آقای عبداللهزاده در مدت نزدیک به یک هفته بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات مهاباد مورد ضربوجرح و فشار برای اعتراف به همکاری با حزب دمکرات کردستان قرار میگیرد. سپس به زندان مهاباد منتقل و بعد از دو روز با قرار وثیقه به شیوه موقت آزاد میشود. با گذشت شش یا شش ماه، او و دیگر افراد پرونده در دادگاهی ۲۰ دقیقهای هر کدام به شش ماه زندان محکوم شدند. سپس نزدیک به هشت ماه بعد از جلسه دادگاه جهت اجرای حکم به زندان مهاباد منتقل و با پایان دوران محکومیت از زندان آزاد میشود.
او مجددا در تاریخ ۱۰تیر۱۳۹۵ از سوی هفت ماشین ماموران اطلاعات مهاباد در خیابان با کشیدن کُلت کمری روی سرش بازداشت و با چشمبند و دستبند به بازداشتگاه اطلاعات مهاباد منتقل میشود. او در خصوص رفتار ماموران امنیتی در ابتدای ورود به بازداشتگاه اطلاعات میگوید: «نیروهای امنیتی در حیاط بازداشتگاه منرا بهشدت با لگد و مشت مورد ضربوجرح شدید قرار دادند. یکی از ماموران چنان لگدی با زانو به گوشم زد که گیج شدم. از بازداشتگاه نیز صدای آه و ناله میآمد. چرا که در آن زمان موجی از بازداشت در مهاباد انجام گرفته بود و بیش از ۷۰ تن بازداشت شده بودند. سپس به سلول انفرادی منتقل شدم. چند روز اول سراغم نیامدند؛ اما بعد از چند روز بازجوییها در تمام شبها و ساعتها ادامه داشت.»
او ۲۹ روز در سلول انفرادی نگهداری شده و علاوه بر اینکه در این مدت بهصورت مداوم مورد ضربوجرح بازجوها با مشت و لگد و سیلی قرار گرفته بود، به شدت نیز شکنجه شده بود. آقای عبداللهزاده در خصوص شکنجههای خود میگوید، در یک مورد او را بهمدت ۲۰ دقیقه با دستبند آهنی به سقف آویزان کرده بودند: «بهخاطر وزنم فشار زیادی را تحمل میکردم و دردش وحشتناک بود و فریاد میزدم. وقتی مرا پایین آوردند و از زیر چشمبند به دستهایم نگاه کردم که داشت از محل دستبندآهنی خون میآمد. یکی از شکنجهگران متوجه شد و چنان لگدی به دستبند زد که دستم کج و شکسته شد. وضعیت دستم بسیار بد بود و بازجویان داشتند با هم دعوا میکردند. سریع به دکتر زدند، دکتر زندان مهاباد آمد و دستم را آتلبندی کرد و گفت اگر به زندان مهاباد منتقل شدی، رسیدگی بیشتری انجام خواهد داد. در زندان نیز تنها با گچ دستم را بستند و رسیدگی صورت نگرفت. اکنون نیز آثار این شکستگی بر مچ دستم باقی مانده و نمیتوانم آن را کامل خم کنم.»
او بعد از ۲۹ روز بازداشت در سلول انفرادی به زندان مهاباد منتقل میشود. بعد از یک ماه بلاتکلیفی در زندان، فردی به نام «کیانی» او را مجبور به امضای برگهای میکند که بعدا متوجه میشود برگه تمدید قرار بازداشت بوده است. به گفته او این برگه بدون اجازه قاضی و توسط اداره اطلاعات تنظیم شده بود. در نهایت، آقای عبداللهزاده همراه با دیگر افراد پرونده در دادگاهی ۳۰-۴۰ دقیقهای به ریاست قاضی غلامی به شش ماه زندان میشود. او فکر کرده حکم طولانیتر خواهد گرفت، به همین دلیل برگه حکم را خیلی زود امضا کرده است. او میگوید هنوز اطلاعات از حکم دادگاه باخبر نبود و اداره اطلاعات خود یکی از شاکیان پرونده بوده است.
دیماه ۱۳۹۵، اجرای حکم امیر عبداللهزاده با احتساب دوران قبلی بازداشت و بدون برخورداری از آزادی موقت و مرخصی، اجرا و با پایان دوران محکومیت از زندان مهاباد آزاد میشود.