۵ شهریور ۱۳۹۹- مجید سوزنچی کاشانی، زندانی مسیحی زندان تهران بزرگ پس از خودداری از درخواست خلاف قانون تراشیدن موی سرش به بند یک زندان تهران بزرگ تبعید شد. او پیشتر به اتهام قتل یک ماه در اداره آگاهی تحت شکنجه قرار گرفته، اما در نهایت از این اتهام تبرئه شده است.
به گزارش اطلس زندانهای ایران، دو روز قبل یکی از مسئولین زندان تهران بزرگ از آقای سوزنچی خواسته است که موهای سرش را کوتاه کند و پس از اینکه این نوکیش مسیحی زندانی از این درخواست غیرقانونی سرباز زده و استدلال کرده که این درخواست بر اساس آییننامه زندانها غیر قانونی است، او را به تیپ یک زندان فشافویه تبعید کردهاند.
دستگیری و سیر پرونده
در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۹۶ مجیدرضا سوزنچی کاشانی و فاطمه محمدی در منزل یکی از مسیحیان، در منطقه تهرانپارس توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند. این زندانی در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده به اتهامات «عضویت در گروههای تبشیری» و «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شد. آقای سوزنچی در مراحل بازجوئی از دسترسی به وکیل مدافع محروم بوده است.
در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۷ پرونده او در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران با حضور قاضی بابایی بررسی شد. این دادگاه حکم او را به دو سال حبس کاهش داد.
اتهام قتل
آقای سوزنچی در جریان بازجوییهای عقیدتی در وزارت اطلاعات به «قتل» نیز متهم شد. یکی از افرادی که از نزدیک این پرونده را دنبال میکند تفهیم اتهام قتل را «ناگهانی، شوکهکننده و در راستای اعمال فشار به زندانی عقیدتیای که دستگیری او محمل قانونی و عقلانی ندارد» میداند. این منبع آگاه در این مورد به پژوهشگر اطلس گفته است: «وزارت اطلاعات پس از بازداشت و بازجویی آقای سوزنچی به اتهام عضویت در گروههای تبشیری مسیحی، تلاش کرد که برای اعمال فشار بیشتر بر او اتهام قتل را نیز وارد پرونده کند.» او در مورد جزئیات این اتهام میگوید: «آقای سوزنچی مدتی قبل از بازداشت، فردی را که از کوه به پایین پرتاب شده بود به بیمارستان میلاد منتقل کرده است. این فرد متاسفانه پس از چند روز کما از دنیا میرود. بازجویان آقای سوزنچی را به اداره آگاهی میفرستند تا او را وادار به پذیرش اتهام قتل کنند.» به گفته این فرد مطلع: «آقای سوزنچی یک ماه در اداره آگاهی به شدت شکنجه شده تا اتهام قتل را به گردن بگیرد، اما نهایتاً از این اتهام تبرئه شده است.»
منبع آگاه: آقای سوزنچی مدتی قبل از بازداشت، فردی
را که از کوه به پائین پرتاب شده بود به بیمارستان میلاد
منتقل کرده است. این فرد متاسفانه پس از چند روز کما
از دنیا میرود. بازجویان آقای سوزنچی را به اداره آگاهی
میفرستند تا او را وادار به پذیرش اتهام قتل کنند
اتهام سرقت با مصداق برداشتن کارت ملی مصدوم و تحویل آن به بیمارستان
این فرد آگاه در مورد اتهام سرقت به آقای سوزنچی گفت: «پس از آنکه این فعال مذهبی مسیحی از اتهام قتل تبرئه شد وزارت اطلاعات او را به سرقت متهم کرد. استناد آنها برای این اتهام، کمک انساندوستانه آقای سوزنچی به این مصدوم بوده است.» این فرد مطلع در این مورد ادامه داد: «پس از انتقال مصدوم به بیمارستان، برای پذیرش او نیاز به ارائه یک کارت شناسایی بوده است و آقای سوزنچی با اجازه کتبی مأمور بیمارستان اقدام به باز کردن درب ماشین و برداشتن کارت ملی مصدوم و تحویل کارت ملی به بیمارستان کرده است. اما وزارت اطلاعات این اقدام آقای سوزنچی را مصداق سرقت قلمداد کرده و قاضی نیز او را به دو سال حبس محکوم کرده است. این دو سال حبس جدای از دو سال حبس دیگر او به اتهام تبشیر مسیحیت است. »
منبع آگاه: آقای سوزنچی با اجازه کتبی مأمور بیمارستان
اقدام به باز کردن درب ماشین و برداشتن کارت ملی مصدوم
و تحویل کارت ملی به بیمارستان کرده است. اما وزارت
اطلاعات این اقدام آقای سوزنچی را مصداق سرقت قلمداد
کرده و قاضی نیز او را به دو سال حبس محکوم کرده است
بلاتکیفی پرونده در دیوان عالی کشور
مشکل دیگری که در پرونده آقای سوزنچی ایجاد شده است، ناکارآمدی سیستم قضائی است. این زندانی سیاسی که به دو حکم دو سال زندان مجزا محکوم شده است. خواستار تلفیق این دو حکم بوده است اما دادگاه این درخواست را رد کرده و درخواست ادغام دو پرونده این زندانی را نپذیرفته است. آقای سوزنچی به این تصمیم قضات اعتراض کرده است و در نتیجه پرونده او به دیوان عالی کشور ارسال شده است اما متاسفانه دیوان عالی کشور هنوز این تقاضا را اعلام وصول نکرده است و به این ترتیب نه تنها عدالت در مورد او اجرا نشده است بلکه راه برای آزادی او هم بسته شده است. او از امکان عفو نیز محروم شده است.
وضعیت نابسامان فرزندان آقای سوزنچی
صدور مجازات زندان برای آقای سوزنچی وضعیت خانوادگی او را نیز تحت تأثیر قرار داده است. یکی از افراد مطلع از وضعیت خانوادگی آقای سوزنچی به پژوهشگر اطلس زندانهای ایران در این مورد گفت: «متاسفانه همسر آقای سوزنچی چند سال قبل دار فانی را وداع گفته است و از سه سال قبل که این فعال مسیحی زندانی است، فرزندان خردسالش نزد مادر همسرش زندگی میکنند و از آنجا که پدر همسر ایشان هم قبلا از دنیا رفتهاند مادر همسر ایشان به تنهایی از این دو فرزند مراقبت میکند و از آنجا که تا یک ماه دیگر این کودکان باید به مدرسه بروند شرایط دشواری را تجربه میکنند و ممکن است امکان رفتن به مدرسه را از دست بدهند.»
تیپ یک زندان تهران بزرگ
تیپ یک فشافویه بدترین شرایط را در این زندان دارد. تعداد زندانیان این زندان بیش از دو برابر استاندارد است و زندانیان ناچار به خوابیدن کف راهروها هستند.
یک منبع مطلع در مورد شرایط این زندان به خبرنگار اطلس زندانهای ایران گفت: «در تیپ یک زندان تهران بزرگ تراکم بسیار بالای زندانی وجود دارد. در هر سلول این زندان پنج تختخواب سه طبقه قرار دارد و هر بند هم ۱۶ سلول دارد. در نتیجه گنجایش هر بند این زندان ۲۴۰ نفر است. اما در تیپ یک هر بند ۵۰۰ تا ۵۵۰ زندانی را در خود جای داده است.» این تراکم بالای زندانی سبب شده است که گاهی روی یک تخت دو و یا حتی سه زندانی با هم بخوابند و چهار تا پنج زندانی هم میتوانند کف سلول بخوابند و بقیه هم در سالن بند میخوابند. به این افراد اصطلاحا «کریدور خواب» گفته میشود.
کریدور خوابها باید از ساعت ۱۰:۳۰ شب تا اذان صبح به پهلو بخوابند در حالی که به زندانی پشت و جلوی خود چسبیدهاند. کسانی هم که نصف شب نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی دارند به ناچار باید از روی این افراد عبور کنند. آنها علاوه بر اینکه گاهی این افراد را لگدمال میکنند. کف دمپایی کثیف خود را نیز به محل خواب آنها و حتی بدنشان میمالند که این موضوع در کنار عدم دسترسی کافی به حمام سبب گسترش بیماریهای مختلف از جمله گال و دیگر بیماریهای پوستی در این زندان شده است.
کریدور خوابها باید از ساعت ۱۰:۳۰ شب تا اذان صبح به پهلو
بخوابند در حالی که به زندانی پشت و جلوی خود چسبیدهاند.
کسانی هم که نصف شب نیاز به استفاده از سرویس
بهداشتی دارند به ناچار باید از روی این افراد عبور کنند