«گروگان‌گیری بی‌رحمانه؛» درباره پرونده و ادامه اعتصاب غذای محمدصابر ملک‌رئیسی

زندانی سیاسی بلوچ محمدصابر ملک‌رئیسی در روز بیست و هشتم اعتصاب غذا است.

به گزارش اطلس زندان‌های ایران محمدصابر ملک‌رئیسی که روز بیست و هشتم اعتصاب غذای خود را می‌گذراند، همچنان از هر گونه ارتباط با خانواده محروم است و از دیگر زندانیان سیاسی در زندان اردبیل جدا شده است.

یک منبع آگاه در این رابطه به اطلس زندان‌های ایران گفت: «ضرب و شتم و تحقیر زندانیان سنی‌مذهب در زندان اردبیل به یک امر روتین تبدیل شده است. محمدصابر پس از این‌که برای چندمین بار از طرف کارکنان زندان اردبیل مورد ضرب و شتم قرار گرفت، دست به اعتصاب غذا زد. تداوم حبس و فشارهای غیرقانونی شرایطی را برای او به وجود آورده که می‌گوید دیگر حاضر نیست به چنین وضعیتی تن دهد. او گفته که دیگر نمی‌ترسد و چیزی برای از دست دادن ندارد. نوجوانی و جوانی خود را بی‌گناه در زندان گذارنده و این همه آزار و تحقیر را دیگر تحمل نخواهد کرد.»

اعتصاب غذای پاییز و زمستان ۱۳۹۶

در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۶ محمدصابر ملک‌رئیسی به افسرنگهبانی فراخوانده شد. در آن‌جا سه تن از کارکنان زندان اردبیل به نام‌های پرویز صورآذر (از کارکنان حفاظت اطلاعات زندان اردبیل)، فرهاد نوروزی (رئیس بند یا مدیر داخلی) و غفور صادق‌زاده (یکی از افسرنگهبان‌ها) دست و پای او را بستند و با باتوم او را به شدت مضروب کردند. سپس او را به بند قرنطینه منتقل کردند و در همان حال در آن‌جا رهایش کردند. یکی از کسانی که در جریان این واقعه قرار دارد در توضیح اتفاقات بعدی به اطلس می‌گوید: «محمدصابر در بند قرنطینه افتاده بود. یکی از زندانی‌ها چند بار به او نزدیک شد و حرکاتی کرد که مشخص بود قصد درگیری دارد. واضح بود که مسئولین زندان از او خواسته‌اند که با محمدصابر گلاویز شود تا بعدا بگویند آثار ضرب و جرح از درگیری او با یک زندانی دیگر ناشی شده است. محمدصابر به حرکات این زندانی واکنشی نشان نداد. اصلا حال و روزش اجازه نمی‌داد که بخواهد کاری کند. این زندانی یک‌باره به او حمله‌ور شد و با فلاسک به سر محمدصابر ضربه زد. محمدصابر بی‌هوش شد و بعد به بهداری منتقلش کردند.»

محمدصابر ملک‌رئیسی در نامه‌ای که چند روز بعد منتشر شد، به عاصمه جهانگیر نوشته است که پس از این‌که در بهداری به هوش آمده، چیزی را به خاطر نمی‌آورده است. پزشک بهداری به او گفته است که مرتکب قتل شده و بعد از این‌که یک زندانی دیگر را کشته، بی‌هوش شده است. کمی بعد محمدصابر ملک‌رئیسی که به شدت ترسیده و نگران بوده است به یاد می‌آورد که چنین چیزی رخ نداده است. مسئولین زندان این درگیری را صورت‌جلسه کرده و از او خواستند که از زندانی دیگر شکایت کند. اما او نپذیرفته و تاکید کرده است که از آقایان صورآذر، نوروزی و صادق‌زاده شکایت دارد. به همین دلیل مجددا به بند قرنطینه بازگردانده شده است. او در اعتراض به این رفتارها دست به اعتصاب غذا زده است.

سورفتار در زندان اردبیل

بدرفتاری‌های مسئولین و کارکنان زندان اردبیل با او و دیگر زندانیان سیاسی بلوچ و اهل سنت به این مورد ختم نمی‌شود. در یک مورد در سال ۱۳۹۵ بعد از این‌که محمدصابر با نامه پزشک که نیاز او را به جراحی و مرخصی درمانی تایید کرده بود، برای اخذ مرخصی اقدام کرد، سلمان لطفی دادیار ناظر بر زندان اردبیل به او گفته بود که نه تنها نمی‌تواند به مرخصی برود، بلکه حبس لطف دستگاه قضائی به یک «سنی خائن» است. او گفته بود: «اگر من قاضی تو بودم، به تو حکم اعدام می‌دادم.» (لینک)

اجازه ندادند که مادر و فرزند با هم به زبان بلوچی صحبت کنند

یک منبع مطلع که از پیش تحولات پرونده محمدصابر ملک‌رئیسی را دنبال می‌کند، به اطلس گفته است: «در این پنج سال و هشت ماهی که از تبعید محمدصابر به زندان اردبیل می‌گذرد، او تاکنون دو بار با مادر خود ملاقات کرده است. در هر دو مرتبه مسئولین زندان اجازه ندادند که آن‌ها به زبان بلوچی با هم صحبت کنند و زمانی که گل‌بی‌بی ملک‌رئیسی قصد داشته فرزندش را ببوسد، آن دو را از یک‌دیگر دور کرده‌اند.»

این منبع مطلع افزود: «پدرش دادعلی ملک‌رئیسی از سال ۸۸ تاکنون فقط یک بار فرزندش را در زندان مرکزی زاهدان دیده است. او بیمار است و نمی‌تواند به اردبیل برود. این خانواده بارها از مسئولین زندان اردبیل خواهش کرده‌اند که اجازه دهند عکسی از محمدصابر گرفته و برای پدرش فرستاده شود، اما آن‌ها نمی‌گذارند که این مرد حتی عکس فرزند خود را ببیند. همه می‌گویند محمدصابر گروگان جمهوری اسلامی است، اما حتی گروگان‌گیرها چنین بی‌رحمانه رفتار نمی‌کنند.»

می‌گویند محمدصابر گروگان جمهوری اسلامی است،
اما حتی گروگان‌گیرها چنین بی‌رحمانه رفتار نمی‌کنند

خانواده زندانی

این منبع که از نزدیک وضعیت محمدصابر ملک‌رئیسی را دنبال می‌کند، در توضیح رفتار دستگاه امنیتی قضائی با خانواده این زندانی سیاسی می‌گوید: «به خانواده‌اش گفته‌اند که چیزی برای اعتراض وجود ندارد. محمدصابر کتک خورده است، اما نمرده است که شما اعتراض می‌کنید. آن‌ها می‌گویند که قطع ارتباط زندانیان با خانواده‌ها حق مسلم زندانبان است. در استانداری و دادگستری استان سیستان و بلوچستان به این خانواده گفته‌اند که پرونده دست اطلاعات است. اداره اطلاعات هم می‌گوید که محمدصابر زمانی آزاد خواهد شد که برادرش عبیدالرحمن به ایران بازگشته و خود را تحویل مقامات دهد.»

او درباره تاثیر اعتصاب غذا بر خانواده این زندانی سیاسی می‌افزاید: «در این ۲۸ روزی که از اعتصاب غذای محمدصابر می‌گذرد، انگار که پدر و مادرش هم در اعتصاب هستند. گل‌بی‌بی ملک‌رئیسی هر روز روزه می‌گیرد و با آب و خرما افطار می‌کند که خدا دعاهایش را بشنود. کمی بعد از اعتصاب فرزندش و روزه‌های خودش، معده‌اش خون‌ریزی کرد و الان وضعیت نامناسبی دارد. پدرش هم که از قبل مریض بود دیگر نمی‌تواند از روی رخت‌خوابش تکان بخورد. روزها می‌گذرد و حرفی نمی‌زند.»

پیشینه پرونده

محمدصابر ملک‌رئیسی در ۲ مهر ۱۳۸۸ در حالی که به عنوان همراه بیمار در بیمارستانی در چابهار در کنار برادر کوچک خود بود، بازداشت و همراه با دو برادر دیگرش به بازداشتگاه اطلاعات زاهدان منتقل شد. برادرهای او در بازداشتگاه اطلاعات از پذیرش اتهامات سر باز زدند، اما او که در آن زمان ۱۶ سال بیش‌تر نداشت، برای رهایی از شکنجه‌های خردکننده‌ای که خود او بعدها در نامه‌هایش شرح‌شان داده است، خواسته‌های اطلاعاتی‌ها را پذیرفت. محمدصابر ملک‌رئیسی بدون آن‌که از دلیل این امر آگاه باشد، در کلاس‌های بازجویان در رابطه با گروه جندالله شرکت کرد. او سال‌ها بعد فهمید که هدف بازجویان این بوده است که وی را به عنوان یک عضو آشنا با عملکرد این گروه به دادگاه بفرستند (لینک).

چنان که خودش در یکی از نامه‌ها می‌گوید، تنها عمل غیرقانونی او، خروج از مرز و حضور چند ماهه در کنار برادرش در پاکستان بوده است. منابع آگاه از منطقه در پاسخ به سوال اطلس گفته‌اند که رفت و آمد بلوچ‌ها بین ایران و پاکستان امری بسیار عادی است، چرا که طایفه‌هایی در آن‌جا هستند که اعضای آن‌ها در یکی از این دو کشور زندگی می‌کنند و مرزبانی هم حساسیت چندانی به این رفت و آمدها ندارد.

محمدصابر ملک‌‌رئیسی برای حدود دو سال در بازداشتگاه اطلاعات زاهدان محبوس بود. قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، دست اطلاعاتی‌های زاهدان را برای قطع ارتباط متهم با جهان خارج زندان و خانواده، عدم دسترسی به وکیل و اعمال شکنجه‌هایی چون تخت معجزه (بازجویان اطلاعات زاهدان به تختی که زندانی روی آن بسته شده و شلاق می‌خورد، تخت معجزه می‌گویند) کاملا باز گذاشته است. محمدصابر ملک رئیسی در سنین نوجوانی و زمانی که باید تحت حمایت قوانین مربوط به اطفال می‌بود، همه این‌ها را تجربه کرد. در کنار این دو سال حبس انفرادی در محاصره دیوارهای سفید سلول‌های کوچک، به بینایی او آسیب رسانده و او امروز دیگر نمی‌تواند مسافت‌های دور را به درستی ببیند.

این‌قدر در انفرادی نگهش داشتند که دیگر نمی‌تواند فاصله‌های دور را ببیند

محمدصابر ملک‌رئیسی در سال ۱۳۹۰ در شعبه اول دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان در حضور قضات کیانی، محمدرضا طاهری، محمدرضا سعادتیان، محمدفاضل حسینی و محمدعیسی پرهیزگار به ۱۵ سال حبس در تبعید در زندان اردبیل از بابت اتهامات «محاربه و افساد فی الارض» و دو سال حبس برای اتهام «ورود و خروج غیرمجاز از مرز» محکوم شد.