۲۷ آذر ۱۳۹۷ – زندانی سیاسی وحید صیادی نصیری در آذر ۹۷ پس از یک اعتصاب غذای شصت روزه در قم جان باخت. دستگاه قضایی حکومت ایران در روزهای اول ادعا کرد که او نه به دلیل اعتصاب غذا، بلکه به دلیل مشکلات کبدی فوت کرده است. در روزهای بعد دستگاه رسانهای اخباری را در رابطه با عضویت او در «گروههای تروریستی» منتشر نمود. در همین رابطه چند پرسش را با یکی از کسانی که پرونده وحید صیادی نصیری را در سالهای گذشته دنبال میکرده، مطرح کردیم.
چرا وحید صیادی نصیری برای جامعه مدنی ایران و رسانهها ناشناس مانده بود؟
واقعیت این است که چند متغیر به طور همزمان در شهرت یک زندانی سیاسی موثر هستند. معمولا تاثیر خانواده و دوستان در جریان اطلاعرسانی و اقبال رسانهها به عنوان دو متغیر اساسیتر ذکر میشوند. آنچه که به همین اندازه مهم است، اقبال جامعه است. در رابطه با بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی و از جمله آقای صیادی نصیری، رسانههای حقوق بشری اخبار را منتشر میکنند، اما جامعه به این خبرها واکنشی نشان نمیدهد. این واکنش بیش از آنکه به نفس وجود زندانی سیاسی حساس باشد، از عناصر برسازنده هویت زندانی، مثل گرایش سیاسی، تعلق اتنیکی، تعلق مذهبی، جنسیت، تحصیلات، سن، چهره، شغل، محل سکونت و امثال اینها متاثر است. ما حدود هزار زندانی سیاسی شناساییشده در زندانهای جمهوری اسلامی داریم. چند نفر اینها را جامعه میشناسد؟ افکار عمومی باید مسئولیت خود را در نپرداختن به برخی زندانیان سیاسی و عقیدتی بپذیرد. همه چیز به این تصمیم دموکراتیک برمیگردد که بخواهیم دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم و به تبعات منطقی آن، یعنی تلاش برای آزادی همه آنها وفادار بمانیم.
دادستان قم گفته است که اتهام او توهین به مقدسات بوده است. رسانهها نیز او را به عنوان زندانی عقیدتی معرفی میکردند. دقیقاً مصداق این اتهام چه بوده است؟ او چرا بازداشت شده بود؟ چه فکر میکرد؟
وحید صیادی نصیری به عنوان یک فعال فضای مجازی شناخته میشد و بنا بر اخباری که در سالهای گذشته از او منتشر شده بود مصادیق سه اتهامش، یعنی توهین به علی خامنهای، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام نیز همین فعالیتها بوده است. او در اجتماعهایی که برای حمایت از زندانیان سیاسی تشکیل میشود نیز حضور داشته است. اما احتمالا گستره فعالیتهای او بر ما پوشیده میماند.
بر پایه آنچه که تاکنون از او منتشر شده، روشن است که به شدت به مسئله زندانیان سیاسی حساس بوده، گرایشهای ملیگرایانه داشته و هوادار براندازی جمهوری اسلامی و پادشاهیخواه بوده است.
از طرفی اعتصاب غذاهای متعدد و شرکت او در حرکتهای جمعی زندانیان سیاسی، چه در زندان اوین و چه در زندان قم نشان میدهد که سر سازگاری با جمهوری اسلامی و مناسبات زندانهای این حکومت نداشته و بارها دست به مقاومت زده است.
آیا وحید صیادی نصیری عضو انجمن پادشاهی ایران یا گروه تندر بوده است؟
در این رابطه چند نکته وجود دارد.
اول اینکه خبرگزاری ایسنا به نقل از «یک مقام آگاه» نوشته که وحید صیادی نصیری «عضو گروه تروریستی تندر» بوده و هر دو بار به دلیل همکاری با این گروه دستگیر شده است. اما میدانیم که اتهامات او توهین به علی خامنهای، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام بوده و اتهاماتی چون «عضویت در گروههای معاند» یا «محاربه» منجر صدور حکم برای او نشده بوده است. در واکنش ابتدایی دادستان قم هم به این موضوع اشاره نشده بود.
دوم اینکه حکمی که برای وحید صیادی نصیری صادر شده، با اتهام «عضویت در گروه تندر» نمیخواند. متهمین به عضویت در این گروه به طور کلی به مجازاتهای سنگینتری محکوم میشوند.
سوم اینکه «مقام آگاه» خبرگزاری ایسنا گفته که او برای گروه تندر «اقدامات ایذایی» میکرده و به دلیل «برنامهریزی گروهک برای اقدامات انفجاری» مجددا دستگیر شده است. این در حالی است که وحید صیادی نصیری در حسابهای خود در شبکههای اجتماعی به طور علنی مخالفت خود را با حکومت فعلی ایران ابراز میداشته و آموزههای دینی را زیر سوال میبرده است. به سختی میتوان تصور کرد که شخصی با نام واقعی خودش در شبکههای اجتماعی چنین محتوایی را منتشر کند و در عین حال برای «اقدامات ایذایی» یا «اقدامات انفجاری» هم برنامهریزی نماید.
چهارم اینکه پس از اینکه گروه تندر ادعا کرد که وحید صیادی نصیری عضو این گروه بوده، خبرگزاری ایسنا خبر عضویت او را منتشر کرد. تا اینجا میتوان تصور کرد که دستگاه امنیتی رسانهای حکومت ایران پس از ادعای گروه تندر، به فکر استفاده از آن افتاده است.
پنجم اینکه کانال تلگرام گروه تندر در ۱۱ فوریه ۲۰۱۷ یک خبر در رابطه با پرونده قضایی وحید صیادی نصیری منتشر کرده است. این گروه در همین روز یک متن دیگر را تحت عنوان «بیانیه وحید نصیرى صیادى به مناسبت سی و هشتمین سال حکومت ایران» در کانال خود گذاشته است. همچنین در ۱۳ می ۲۰۱۷، یعنی حدود یک سال و نیم پیش، این کانال به طور آشکاری از عبارت «وحید صیادی نصیری سربازِ در بندِ انجمن پادشاهی ایران تندر» استفاده کرده است. اطلاعاتی که این کانال منتشر میکرد، اسباب حیرت شده و سوالهای زیادی ایجاد کرده بود؛ چرا که گروههای مخالف، به خصوص آنهایی که به انجام اقدامات مسلحانه متهم شدهاند یا اتهام عضویت در آنها خطرهای حیاتی برای متهمین دارد، با حساسیت بالایی از افشای اسامی اعضای خود در داخل ایران خودداری میکنند.
البته نکته ششمی نیز وجود دارد. وحید صیادی نصیری در حساب خود در فیسبوک مطالبی را به اشتراک گذاشته بود که از متون انجمن پادشاهی ایران محسوب میشوند. اینکه این متون به کدام یک از گروههای فعلی که خود را انجمن پادشاهی میخوانند مربوط است، مشخص نیست.
در انتها بار دیگر تاکید میکنم که مشخص است وحید صیادی نصیری گرایشات ملیگرایانه بسیار پررنگی داشته، اما با توجه به نکات فوق نمیتوان عضویت یا همکاری او با گروه تندر یا شاخههای دیگر انجمن پادشاهی را تایید کرد؛ یا دست کم سطح این همکاری را مشخص نمود.
فکر میکنم همبندهای او اگر مایل باشند، میتوانند در آینده به این پرسش پاسخ دهند. سکوت درباره افکار و اقدامات زندانیان سیاسی، به نادیده گرفتن عاملیت ایشان منجر میشود و آنها را به قربانی صرف تبدیل میکند. البته بدیهی است که در انتشار هر نکتهای درباره زندانیان سیاسی، باید اصل عدم آسیب رعایت شود.
به طور کلی وضع زندانیان سیاسی در سالهای گذشته چه تغییری کرده است؟
وضع و تعداد زندانیان سیاسی بیش از همه تابعی از فضای سیاسی داخلی و فشارهای بینالمللی است. در ادبیات مامورین امنیتی حکومت ایران به آن «آستانه تحمل نظام» گفته میشود. زمانی که این آستانه کم باشد، مخالفین بیش از پیش بازداشت شده و در زندانها در شرایط سختتری به سر میبرند، و زمانی که آستانه بالا باشد، کمتر. میخواهم بگویم آنچه در این میان مهم نیست قانون و حقوق مخالفین و زندانیان است.
تعداد زندانیان سیاسی در زمان جنبش سبز که آستانه تحمل نظام کم بود، بسیار بالا رفته بود؛ در آرامش ناشی از سرکوب در سالهای بعد تعداد زندانیان سیاسی کمتر شد و بعد با افزایش مجدد مخالفتها در یک سال اخیر، بار دیگر آستانه تحمل نظام پایین آمد و تعداد زندانیان بالا رفت. به همین ترتیب شرایط حبس ایشان نیز تغییر میکند. سختگیریها بر زندانیان سیاسی از دی ۹۶ به این سو خیلی بیشتر شده است.
اهمیت خواسته وحید صیادی نصیری در رابطه با اجرای اصل تفکیک جرایم چیست؟ آیا زندانیان دیگر هم از این موضوع ابراز نارضایتی کردهاند؟
تفکیک جرایم علاوه بر اینکه بارها از سوی زندانیان سیاسی و بخش بزرگی از زندانیان غیرسیاسی طلب شده، در اسناد داخلی سازمان زندانها نیز به عنوان یک الزام مطرح شده است. روشن است که زندانیان باید بنا بر جرمی که مرتکب شدهاند یا اتهامی که از سوی قوه قضائیه به آنها نسبت داده میشود، تفکیک شوند.
به تواتر زندانیان سیاسی به عدم رعایت تفکیک جرایم اعتراض کردهاند. در چند مورد به آنها از سوی زندانیان مذهبی یا حکومتی افراطی حمله شده است. زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف، بارها در اعتراض به عدم رعایت این قاعده اعتصاب غذا کردهاند. دستگاه امنیتی قضائی در جاهایی که بندهای مناسب برای تفکیک جرایم دارد، این قاعده را به یک امتیاز تبدیل کرده و مانع از حضور بسیاری از زندانیان سیاسی در بند سیاسی میشود. در بسیاری زندانها هم که به طور کلی تمامی بندها از مجموعهای از جرایم مختلف تشکیل شدهاند.
برای نمونه، عدم رعایت اصل تفکیک جرایم در زندان اوین در شهریور ۹۵ به اعتراضهای متعدد زندانیان سیاسی، از جمله اعتصاب غذا منجر شد و حدود یک سال بعد در مهر ۹۶ بند ۳۵۰ که مختص زندانیان سیاسی بود به کلی منحل شد. همچنین حبس زندانیان سیاسی ارومیه در بندهای غیرسیاسی در سالهای گذشته به موضوع منازعه دائمی مقامات زندان و زندانیان سیاسی منجر شده است. روی دیگر این سکه قرنطینه مطلق زندانیان سیاسی و قطع ارتباط کامل ایشان با جهان خارج بند است. به طور مثال در تابستان ۹۶ زندانیان سیاسی دو زندان شیراز و رجاییشهر کرج به کلی ایزوله شدند. به همین ترتیب میتوان دهها نمونه برشمرد که اعتراضات مرتبط با عدم رعایت اصل تفکیک جرایم یا قرنطینه مطلق زندانیان سیاسی در سالهای گذشته رسانهای شده است.
وحید صیادی نصیری علاوه بر اعتراضات و اعتصابهایی که در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرایم کرده بود، نامهای در مهر ۹۵ به همراه چند زندانی سیاسی دیگر در رابطه با شرایط بند ۸ زندان اوین منتشر کرد که در آن تاکید شده بود که در این بند اصل تفکیک جرایم رعایت نمیشود و زندانیان وابسته به حکومت، به انحا مختلف برای زندانیان سیاسی و عقیدتی ایجاد مزاحمت میکنند.