۷ مرداد ۹۹- خبر تایید حکم اعدام برای سه معترض آبان ماه، به واکنشهای گسترده داخلی و بین المللی منجر شد. برخی میگویند که میزان حمایت از زندانیان محکوم به اعدام در تاریخ ایران بیسابقه بوده است. امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی به اتهام «محاربه از طریق تخریب و تحریق به قصد مقابله با جمهوری اسلامی» در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شدند و چندی بعد دیوان عالی کشور نیز این حکم را تایید کرد. این افراد علاوه بر اتهامات سیاسی که در ادبیات قضائی جمهوری اسلامی از آنها با عنوان «اتهامات امنیتی» یاد میشود، در پرونده خود اتهامات غیرسیاسی، از جمله «سرقت مسلحانه» نیز دارند.
روزهای گذشته رسانههای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ویدیویی با تیتر «سارقان محکوم به اعدام در ناآرامیهای آبان ۹۸ چه میکردند»، منتشر کردند؛ اما محتوای این ویدیو با ادعای «سرقت» هیچگونه ارتباط مستقیم یا غیر مستقیمی نداشت. سابقه ۴۰ ساله دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی در برخورد با نیروهای مخالف سرشار از تبلیغات یکسویه و پروندهسازی برای مخالفین و معترضین است. با این حال دستگاه امنیتی تاکنون در اعترافات اجباری ضبط شده از امیرحسین مرادی، مطلبی در رابطه با اتهام «سرقت» منتشر نکرده است. مطرح شدن نام این سه زندانی سیاسی در اذهان عمومی و عدم پافشاری دستگاه امنیتی در اعترافات اجباری بر اتهام «سرقت»، وضعیت پرسشبرانگیزی را به وجود آورده است.
از سال ۵۷ تاکنون، پخش اعترافات اجباری دگراندیشان، منتقدین و مخالفین، از روشهای مورد علاقه دستگاه امنیتی و تبلیغاتی حکومت ایران بوده است. به گفته شاهدین متعدد، دستگاه امنیتی برای نشاندن مخالفین در برابر دوربین، شرایط سختی را به آنها تحمیل میکند که از قطع ارتباط با جهان خارج و ایزوله کردن زندانی تا شکنجههای شدید جسمی را دربرمیگیرد.
دستگاه امنیتی برای نشاندن مخالفین در برابر دوربین، شرایط سختی را به آنها تحمیل میکند که از قطع ارتباط با جهان خارج و ایزوله کردن زندانی تا شکنجههای شدید جسمی را دربرمیگیرد.
اعترافات اجباری امیرحسین مرادی چگونه ضبط شده است؟
در ساعت پایانی شب دوشنبه، ۳۰ تیر ماه ۹۹، یک ویدیوی حدودا چهار دقیقهای ابتدا در خبرگزاری فارس و سپس دیگر رسانههای همسو منتشر شد؛ این دومین بخش از اعترافات اجباری امیرحسین مرادی بود.
پیشتر بخش اول اعترافات تلویزیونی وی، با صورت شطرنجی در تلویزیون ایران منتشر شده بود. در بخش اول اعترافات اجباری دستگاه امنیتی تبلیغاتی حکومت به شیوه معمول خود، امیرحسین مرادی را وادار کرده بود که علیه خودش و دو تن از دوستانش که از کشور خارج شده بودند صحبت کند؛ در این ویدیو مجموعه ادعاهایی از حمل سلاح سرد گرفته تا تخریب و تحریق اماکن عمومی مطرح شده است.
در ویدیوی دوم که به نوعی در ادامه ویدیوی اول منتشر شده، امیرحسین مرادی وادار شده که علیه خود و دیگر متهمان پرونده از «ایفای نقش در ارتکاب به تخریب و تحریق همزمان با اعتراضات» سخن بگوید.
فیلمبرداری از این «اعترافات» در اواسط آذر ماه صورت گرفته است؛ یک منبع که از نزدیک پرونده را دنبال میکند به پژوهشگر اطلس گفته که «تاریخ دقیق فیلمبرداری ۱۹ آذر ۹۸ بوده است.»
خیابان به جای اتاق مصاحبه؛ محتوای چهل ساله در فرم تازه
«اینا رو بگیر و بخون. خوب حفظشون کن تا بهت خبر بدم.» بازجوی پرونده در حالی این جمله را بیان میکند که خشونت پیشین خود را کنار گذاشته است. امیرحسین مرادی از او میپرسد: «اینها را کجا باید بگم؟» بازجو پاسخ میدهد: «میگم حالا!»
ساعت ۱ ظهر خودرویی سراغ امیرحسین مرادی آمد و او را به صحنه فیلمبرداری برد. در مسیر انتقال آقای مرادی به مقابل شهرداری ناحیه ۲ صادقیه، به امیرحسین گفته بودند: «سعید و محمد فرار کردند، پس سعی کن طبق آنچه که برایت نوشتیم و گفتیم صحبت کنی و در ویدیو حتما اسم این افراد را بیاوری.» آقای مرادی آنچه برای او نوشته شده بود را مقابل مقابل دوربین به زبان آورد: «همراه با جمعیت کوکتل مولوتوف داخل محوطه شهرداری انداختم. … خودروی دولتی را به آتش کشیدیم.» بخش دیگری از ضبط اعترافات وی، مقابل بانکهایی صورت گرفت که در ایام اعتراضات در آتش سوخته بودند: «دو تا بانک را ما آتش زدیم. … روی میزها بنزین ریخت و آتش بسیار شعلهور شده بود.» بر اساس اطلاعاتی که اطلس زندانهای ایران از جلسه دادگاه در اختیار دارد، آقای مرادی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب گفته که «بانک پیش از حضور ما آتش گرفته بود.» نکته حائز اهمیت این است که امیرحسین مرادی در بخش اول اعترافات اجباری خود در دی ماه که با چهره شطرنجی منتشر شده بود، تاکید دارد: «هنگامی که رسیدیم، آتش بانک گُر گرفته بود.» بنابراین به نظر میرسد که سناریوی نهادهای امنیتی در طول زمان تغییر کرده و پس از مدتی او را وادار کردهاند که صحبتهای متفاوتی بکند.
امیرحسین مرادی در بخش اول اعترافات اجباری خود در دی ماه که با چهره منتشر شده بود، تاکید دارد: «هنگامی که رسیدیم، آتش بانک گُر گرفته بود.» بنابراین به نظر میرسد که سناریوی نهادهای امنیتی در طول زمان تغییر کرده و پس از مدتی او را وادار کردهاند که صحبتهای متفاوتی بکند.
امیرحسین مرادی مدتی پس از دستگیری از خروج دوستان خود مطلع شده بود و همانطور که در دادگاه نیز به آن اشاره کرده، به دلیل اطمینان از خروج سعید تمجیدی و محمد رجبی حاضر به عنوان کردن چنین مواردی شده بود. به گفته یکی از منابعی که اطلاعات خود را در اختیار اطلس قرار داده: «برای ما ثابت شده که اعترافات امیرحسین در خصوص دوستانش به دلیل اطمینان در خصوص امنیت آنها بوده است. حرفهای او صوری بود تا دستگاه امنیتی به وعده خود عمل و او را از زندان آزاد کند.» همه اینها در حالی رخ دادهاند که او پیشتر در بازداشتگاه پلیس امنیت به شدت شکنجه شده بوده است.