پژوهشی درباره بازداشتگاه‌های سپاه در تهران

۱۸ فروردین ۱۳۹۹- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئولیت بخش مهمی از سرکوب فعالان سیاسی، اجتماعی، کارگری و نویسندگان و روشنفکران را بر عهده دارد. در گزارش پیش‌رو، اطلس زندان‌های ایران بر پایه اطلاعات موثق، وضعیت بازداشتگاه‌های سپاه را در تهران بررسی کرده است. نسخه پی‌دی‌اف این گزارش را از این‌جا دریافت کنید.

برای بسیاری از ایرانی‌ها نام سپاه تداعی‌گر سرکوب و زندان و شکنجه است. مشارکت سپاه در سرکوب، قدمتی به درازای عمر جمهوری اسلامی دارد. بازداشت مجتبی طالقانی، فرزند محمود طالقانی تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب ۵۷، نخستین پرونده جنجالی‌ای است که نام سپاه با آن گره خورده است. هرچند مجتبی طالقانی در مدت کوتاهی آزاد شد، اما ایفای نقش سپاه در سرکوب همچنان ادامه یافت.

گاه به دلیل انسجام بیش‌تر حکومت و محدودیت اعتراضات، وزارت اطلاعات نقش اصلی را در سرکوب ایفا کرده، اما گاهی سپاه نقش پر رنگ‌تری یافته است. به طوری که در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ و نیز در سرکوب اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ این ارگان نظامی نقش اصلی را در سرکوب معترضین ایفا کرد. 

بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران که پایشان به بازداشتگاه‌های سپاه باز شده، خاطرات تلخی از شکنجه‌های جسمی و روحی در این بازداشتگاه‌ها دارند. از اوایل دهه ۸۰ به این سو، بند دو الف اوین (بازداشتگاه اصلی سپاه در تهران) به عنوان یکی از بدنام‌ترین مراکز سرکوب در ایران در بین فعالین سیاسی مشهور شده است. سپاه در تهران و دیگر شهرستان‌ها بازداشتگاه‌های متعددی دارد که اطلاعات مربوط به بعضی از آن‌ها به رسانه‌ها راه پیدا کرده، اما احتمالا بازداشتگاه‌های ناشناخته دیگری نیز در کشور وجود دارند که سپاه آن‌ها را اداره می‌کند. اطلاعاتی که اطلس زندان‌های ایران در سال‌های گذشته جمع‌آوری کرده، نشان می‌دهد که به طور کلی خبرهای بیش‌تری در رابطه با بازداشتگاه‌هایی از سپاه منتشر شده که زندانیان سیاسی و عقیدتی اغلب در آن‌ها نگهداری می‌شوند. بازداشتگاه‌هایی که در آن‌ها کادرهای نظامی محبوس هستند، ناشناخته‌تر هستند و گفته می‌شود که شکنجه‌های شدیدتری در آن‌ها اعمال می‌شود.

بازداشتگاه‌هایی که در آن‌ها کادرهای نظامی محبوس هستند، ناشناخته‌تر هستند و گفته می‌شود که شکنجه‌های شدیدتری در آن‌ها اعمال می‌شود.

در این گزارش به بازداشتگاه‌های ۵۹، دو الف، یک الف و ۶۶ می‌پردازیم که همگی در تهران و تحت نظر سپاه پاسداران هستند. اطلس تاکید می‌کند که بازداشتگاه‌های سپاه در خارج از تهران، به خصوص در استان‌های مرزی، در کنار بازداشتگاه‌های وزارت اطلاعات از بدترین شکنجه‌گاه‌های ایران هستند، اما در این گزارش به آن‌ها پرداخته نشده است.

 

سازمان اطلاعات سپاه

پس از تاسیس وزارت اطلاعات که به تجمیع نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی انجامید، قسمت‌هایی از سپاه پاسداران، اطلاعات نخست‌وزیری و اطلاعات دادستانی که به تعقیب، دستگیری و شکنجه مخالفین می‌پرداختند منحل شده یا به حاشیه رانده شدند. پیش از آن سپاه و بازداشتگاه‌های آن از مراکز اصلی سرکوب گروه‌های مخالف حکومت ایران بودند. شکنجه‌های بسیار شدید در بازداشتگاه‌های سپاه به تواتر در خاطرات زندانیان سیاسی ذکر شده است. بازداشتگاه‌های سپاه به خصوص در خارج تهران فعالیت گسترده‌ای در دستگیری و شکنجه فعالین سیاسی داشتند.

سپاه پس از این‌که برای حدود ۱۵ سال در زمینه سرکوب مخالفین داخلی زیر سایه وزارت اطلاعات ماند، مجدداً پس از روی کار آمدن محمد خاتمی، به ایفای نقش جدی و موثر در سرکوب مخالفین پرداخت. شعارهای اصلاح‌طلبانه محمد خاتمی و پذیرش رسمی نقش وزارت اطلاعات در قتل‌های زنجیره‌ای، حکومت ایران و به ویژه رهبر آن، علی خامنه‌ای را نگران کرد و آن‌ها را نسبت به توان وزارت اطلاعات در هدایت سرکوب به تردید انداخت. رهبر حکومت ایران دیگر مطمئن نبود که وزارت اطلاعات که رضایت خاطر مقامات حکومتی را در سرکوب، از جمله در برخورد با بیانیه ۹۰ امضایی خطاب به هاشمی رفسنجانی، قتل شاپور بختیار، قتل قاسم‌لو و شرفکندی و بسیاری دیگر از فعالین خارج از کشور، قتل‌های زنجیره‌ای در داخل کشور و مهم‌تر از همه ایفای نقش در اعدام‌های سال ۱۳۶۷ کسب کرده بود، بتواند همچون گذشته به کار خود ادامه دهد. دری نجف‌آبادی، اولین وزیر اطلاعات دولت خاتمی در مصاحبه با خبرگزاری فارس به اختلافات بین خاتمی و خامنه‌ای در این باره و بن‌بست ایجادشده اشاره کرده است. در خاطرات برخی زندانیان سیاسی همچون سعید ماسوری به خودداری وزارت اطلاعات از شکنجه فیزیکی و در خاطرات برخی دیگر چون یوسف بنی‌طرف به انتقال موقت زندانی به بازداشتگاه‌های نهادهای دیگر برای شکنجه و اعتراف‌گیری در برخی سال‌های دولت اصلاحات اشاره شده است.

مجموع این تحولات به قدرت گرفتن معاونت اطلاعات سپاه انجامید که برخلاف وزارت اطلاعات نه حتی در ظاهر به مجلس و دولت، بلکه تنها به فرماندهی سپاه و رهبر پاسخگو بود. در برخی منابع آمده است که مسئول این معاونت به طور مستقیم از طرف رهبر منصوب می‌شود. علاوه بر این قوه قضائیه نیز این سازمان را به عنوان ضابط قضائی وارد پرونده‌های مهم کرد و روز به روز بر قدرت آن افزود. گفته می‌شود که پس از پذیرش رسمی نقش وزارت اطلاعات در قتل‌های زنجیره‌ای و اخراج تعدادی از کارکنان این وزارت‌خانه، برخی از اخراجی‌ها جذب معاونت اطلاعات سپاه شده و دیدگاه‌های افراطی این معاونت را تقویت کردند. 

پس از آغاز اعتراضات جنبش سبز، در سال ۸۸ معاونت اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات سپاه تبدیل شد و حیطه اختیاراتش افزایش یافت. برخی منابع می‌گویند که در سال ۱۳۹۵ بار دیگر به اختیارات سازمان اطلاعات سپاه افزوده شده و این سازمان بیش از پیش وارد حوزه‌های غیرنظامی شده است. در سال ۱۳۹۸ معاونت اطلاعات راهبردی سپاه نیز در سازمان اطلاعات سپاه ادغام شد و این سازمان بزرگ‌تر از پیش شد. سازمان اطلاعات سپاه بودجه خود را از دولت دریافت می‌کند.

حسین طائب، رئیس اطلاعات سپاه

 

 

حسین طائب، بازوی اطلاعاتی بیت رهبری

حسین طائب در مهر ماه سال ۸۸ به ریاست سازمان اطلاعات سپاه منصوب شد. طائب در دوران وزارت علی فلاحیان، معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات را برعهده داشته و اکنون به مدت ۱۰ سال است که رئیس سازمان اطلاعات سپاه است. علاوه بر مخالفان حکومت ایران، برخی از چهره های سیاسی اصلاح‌طلب درون حکومت نیز نسبت به عملکرد طائب انتقاداتی دارند. او در زمان انتخابات سال ۸۸ و آغاز فعالیت های جنبش سبز، ریاست سازمان بسیج را بر عهده داشت؛ نیروهای بسیج علاوه بر ایفای نقش موثر در نقض آزادی‌های اجتماعی مردم ایران، در کنار سپاه در ضرب و جرح، بازداشت و نیز قتل معترضان، از سرکوب جنبش دانشجویی و اعتراضات منطقه‌ای گرفته تا سرکوب اعتراضات پردامنه‌‌تر سال‌های ۸۲، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ دست داشته‌اند. حسین طائب مدتی بعد از انتخابات سال ۸۸، به دلیل نقض آشکار حقوق بشر از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا تحریم شد.

 

 

بازداشتگاه ۵۹

بازداشتگاه ۵۹ سپاه واقع در ضلع جنوب غربی پادگان ولی‌عصر (عشرت آباد) و در شمال میدان سپاه واقع شده است. زندان پادگان عشرت‌آباد از قبل از انقلاب فعال بوده و زندانی سیاسی نیز در آن وجود داشته است. برخی از فعالان سیاسی و مذهبی قبل از انقلاب در آن زندانی بوده‌اند. مشهورترین آن‌ها روح‌الله خمینی است. او پس از سخنرانی در مخالفت با شاه در سال ۱۳۴۲، دستگیر و برای مدتی در این زندان حضور داشته است. عزت‌الله سحابی زندانی دیگری است که هم‌زمان با خمینی در این زندان محبوس بوده‌ است.

 سحابی حدود چهار دهه بعد، دوباره سر و کارش به همین زندان افتاد و این‌بار در زمان حکومتی که روح‌الله خمینی، هم‌بندی سابقش بنیان گذارده بود، بیش از ۴۰۰ روز در انفرادی‌های این بازداشتگاه‌ها تحت شکنجه بود. 

 سحابی حدود چهار دهه بعد، دوباره سر و کارش به زندان ۵۹ افتاد و این‌بار در زمان حکومتی که روح‌الله خمینی، هم‌بندی سابقش بنیان گذارده بود، بیش از ۴۰۰ روز در انفرادی‌های این بازداشتگاه‌ها تحت شکنجه بود. 

 

مشخص نیست که پس از انقلاب این بازداشتگاه دقیقاً از چه زمانی برای نگهداری زندانیان سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین زندانیان سرشناس این بازداشتگاه پس از ریاست جمهوری خاتمی، عزت‌الله سحابی و علی افشاری بودند که هر دو در آذرماه ۱۳۷۹ بازداشت شدند. دیگر فعالان ملی مذهبی و اعضای نهضت آزادی نیز به مرور تا فروردین ۱۳۸۰ روانه این بازداشتگاه شده و تحت بازجویی‌ قرار گرفتند. این بازداشتگاه زیر نظر سازمان زندان‌ها قرار نداشت.

نقشه ماهواره ای بازداشتگاه ۵۹

مشخصات فیزیکی

کوروش صحتی، زندانی سیاسی‌ای که مدتی در این زندان به سر برده است سلول‌های این زندان را چنین توصیف کرده است: «شرایط بندهای انفرادی که من در آن‌جا محبوس بودم، بدین گونه بود: بند یک شامل یک راهرو به شکل حرف T بود. در یک سو چهار دستشویی و روبروی آن چهار حمام قرار داشت و بقیه قسمت‌های این بند، شامل سلول‌های انفرادی بود که در دو ردیف و روبروی هم قرار داشتند؛ سلول‌هایی به ابعاد یک و نیم در دو متر که دریچه بسیار کوچکی در قسمت بالای آن قرار داشت. این دریچه به وسیله شبکه‌های آهنی پوشانده شده بود و منفذ کوچکی برای عبور هوا ایجاد کرده بود. درب آهنی سلول دو دریچه کوچک، یکی در قسمت بالا و یکی در قسمت پایین داشت که از خارج از سلول و توسط نگهبانان گشوده می‌شدند. درب کوچک بالایی برای آن بود که نگهبانان آن را گهگاهی باز کرده و وضعیت زندانی را مشاهده کنند. همین طور هنگامی که به بازجویی برده می‌شدیم، چشم‌بند را از آن‌جا به داخل سلول پرتاب کرده و اعلام می کردند که با زدن چشم‌بند برای انتقال به اتاق بازجویی آماده شویم. درب پایینی هم برای تحویل غذا به زندانی استفاده می شد. لوله‌ای از داخل سلول رد می‌شد که گاهی آن چنان گرم می‌شد که مجبور می‌شدی لباس‌هایت را از تن بکنی و گاهی شوفاژ را خاموش می‌کردند که از شدت سرما می لرزیدی.» 

 

پلان بازداشتگاه ۵۹ سپاه

 

 

دیگر زندانیان سیاسی نیز خاطرات تلخی از  سلول‌های زندان ۵۹ دارند. وحید پوراستاد در مستند انفرادی نظر چند نفر از زندانیان سیاسی محبوس در این زندان را آورده است که همگی بر مشکلاتی مانند کوچکی ابعاد سلولها، دسترسی نامناسب به توالت، نبود تهویه مناسب و برخوردهای خشن بازجویان تأکید کرده‌اند. عزت‌الله سحابی دوره بازداشت در این بازداشتگاه و شکنجه‌های اعمال شده در مورد خود را از تمامی موارد قبل و بعد از انقلاب شدیدتر دانسته است. برخی  دیگر از بازداشت‌شدگان دراین زندان نیز به شکنجه‌های شدید زندانیان اشاره کرده‌اند؛ بیدارخوابی‌های طولانی‌مدت، ضرب و شتم، توهین و تحقیر، بازجویی‌های طولانی‌مدت گاه تا ۱۸ ساعت متوالی، قرار دادن زندانی در محیط بسیار سرد و اعدام مصنوعی از جمله این تکنیک‌ها بوده است. 

 

 

مصاحبه علی‌اکبر موسوی خوئینی درباره تعطیلی بازداشتگاه ۵۹ سپاه

 

 

تعطیلی بازداشتگاه ۵۹

اواخر دهه ۷۰، هم‌زمان با آغاز دوره جدید فعالیت اطلاعاتی سپاه پاسداران و در حالی که روز به روز حیطه اختیار عمل این نیرو افزایش می یافت، صداهای مخالف نیز به گوش می‌رسید. برخی نمایندگان مجلس ششم در پی اعمال نظارت بر روند قضائی و به ویژه بازداشتگاه‌ها بودند. تعطیلی بازداشتگاه‌های غیرقانونی که خارج از حیطه نظارت سازمان زندان‌ها قرار داشتند، یکی از مهمترین اهداف این نمایندگان بودند. نمایندگان وابسته به تحکیم وحدت مانند علی‌اکبر موسوی خوئینی و برخی از اعضای جبهه مشارکت مانند الهه کولائی نقش موثری در این زمینه داشتند. بازداشتگاه ۵۹ سپاه یکی از مهم‌ترین این زندان‌های غیرقانونی بود. اوایل سال ۱۳۸۱ پس از کش و قوس‌های فراوان این اقدامات به نتیجه رسید و این بازداشتگاه تعطیل شد. علی‌اکبر موسوی خوئینی در تاریخ ۲۸ مهرماه ۱۳۸۱ در گفتگو با خبرنگاران خبر تعطیلی این بازداشتگاه را اعلام کرد. 

 

برخی نمایندگان مجلس ششم در پی اعمال نظارت بر روند قضائی و به ویژه بازداشتگاه‌ها بودند. تعطیلی بازداشتگاه‌های غیرقانونی که خارج از حیطه نظارت سازمان زندان‌ها قرار داشتند، یکی از مهمترین اهداف این نمایندگان بودند. نمایندگان وابسته به تحکیم وحدت مانند علی‌اکبر موسوی خوئینی و برخی از اعضای جبهه مشارکت مانند الهه کولائی نقش موثری در این زمینه داشتند.

 

 

 

بازداشتگاه ۶۶ سپاه

بازداشتگاه ۶۶ سپاه در سه‌راه تختی، داخل پادگان قصر فیروزه واقع شده است. این بازداشتگاه بیش‌تر محل نگهداری پرسنل سپاه است. اما گفته می‌شود که در برخی موارد زندانیان سیاسی نیز به این بازداشتگاه منتقل شده‌اند. همانند زندان ۵۹، مجلس ششم تلاش بسیار زیادی کرد که این بازداشتگاه تعطیل و یا تحت نظارت سازمان زندان‌ها قرار گیرد. در نهایت طی توافقی بین سپاه پاسداران و سازمان زندان‌ها، این بازداشتگاه تحت نظارت سازمان زندانها برای نگهداری پرسنل سپاه مورد استفاده قرار گرفت. در سال‌های گذشته خبری درباره انتقال زندانیان سیاسی و عقیدتی به این بازداشتگاه منتشر نشده است. 

 

مکان تقریبی بازداشتگاه ۶۶

 

 بازداشتگاه دوالف

دو ماه بعد از اعلام خبر تعطیلی بازداشتگاه ۵۹، به دنبال صدور حکم اعدام برای هاشم آقاجری، استاد دانشگاه تربیت مدرس، اعتراضات گسترده‌ای در دانشگاه‌های سراسر کشور رخ داد. به دنبال شدت گرفتن این اعتراضات، سپاه چهار نفر از اعضای وقت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت را دستگیر کرد و آن‌ها را به یک بازداشتگاه تازه تاسیس برد. به دنبال این دستگیری مشخص شد که با تعطیلی بازداشتگاه ۵۹ در سال ۸۱، سپاه بلافاصله بند دو الف را در زندان اوین راه‌اندازی کرده و از آن به عنوان بازداشتگاه جدید خود استفاده می‌کند. اگرچه این بند به لحاظ فیزیکی درون زندان اوین قرار گرفته، اما به طور کامل به دست سپاه پاسداران اداره می‌شود. این بازداشتگاه در نزدیکی بند ۳۵۰ و بند ویژه روحانیت در اوین قرار دارد. یکی از این چهار زندانی تحکیمی به اطلس گفته است که در آن زمان این بازداشتگاه تازه تاسیس هنوز تکمیل نشده بود و سیستم گرمایشی آن نیز به درستی کار نمی‌کرد. از آن زمان تاکنون بند دو الف بسیاری از فعالان سیاسی را در خود جای داده است. از جمله در اعتراضات خیابانی سال‌های ۱۳۸۲، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ این بازداشتگاه محل نگهداری بسیاری از معترضان بوده است. 

برخی از زندانیان قدیمی این بند به پژوهشگران اطلس گفته‌اند که «سلول‌های تابوتی‌ای در این بازداشتگاه وجود دارد که ساختار آن کاملا مشابه تابوت است. از این تابوت‌ها برای اعمال شکنجه به قصد اعتراف گیری استفاده می‌شود.»

روایت‌های زندانیان سیاسی نشان می‌دهد که در اعمال شکنجه و دوره‌های طولانی بازداشت موقت، تفاوتی بین بازداشتگاه دوالف و ۵۹ وجود ندارد و در سال ۸۱ چیزی جز مکان بازداشتگاه تغییر نکرده است.

برخی از زندانیان قدیمی این بند به پژوهشگران اطلس گفته‌اند که «سلول‌های تابوتی‌ای در این بازداشتگاه وجود دارد که ساختار آن کاملا مشابه تابوت است. از این تابوت‌ها برای اعمال شکنجه به قصد اعتراف گیری استفاده می‌شود.»

مهدی امینی‌زاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در اوایل دهه ۸۰ که سابقه بازجویی در بندهای ۲۰۹ (زیر نظر وزارت اطلاعات) و دو الف (زیر نظر سپاه پاسداران) را دارد، بر اساس تجربه خود، برخوردهای صورت‌گرفته در دو الف را بسیار شدیدتر از ۲۰۹ می‌داند. او می‌گوید: «بیدارخوابی‌های چند شبانه روزی، ضرب و شتم شدید، پاشیدن آب یخ در سرمای شدید بر صورت و بدن و اعدام مصنوعی از جمله آزارهایی بود که من در دو الف متحمل شدم.» منابع دیگری نیز، اظهارات آقای امینی‌زاده را در رابطه با روش‌های متفاوت بازجویی در بندهای ۲۰۹ و دو الف تایید کرده‌اند، با این حال، به نظر می‌رسد که این تفاوت در روش‌ها در دوره‌های زمانی مختلف و بسته به دستورالعملهای مقطعی در مورد نوع برخورد با زندانیان متفاوت باشد. بخشی از نیروهای سیاسی داخل کشور، شامل اعضای جنبش دانشجویی، فعالین حقوق زنان، روزنامه‌نگاران، گروه‌های اصلاح‌طلب و افراد نزدیک به جریان ملی مذهبی در دوره‌ای تجربه برخورد ملایم‌تر در بازداشتگاه‌های اطلاعات را داشته‌اند. اما در اعتراضات سال ۸۸ شکنجه‌های اعمال شده در بند ۲۰۹ حتی در مورد گروه‌های ذکر شده در برخی موارد از ۲ الف شدید‌تر بوده است. همچنین متهمین به قتل دانشمندان هسته‌ای که بعدها عدم مشارکت‌شان در قتل‌ها ثابت و از زندان آزاد شدند، روایت‌های تکان‌دهنده‌ای از شکنجه‌ها و پرونده‌سازی‌های بند ۲۰۹ نقل کرده‌اند. 

نقشه ماهواره‌ای بازداشتگاه دوالف

 

دفتر فنی دو الف

سعید ملک‌پور که در سال‌های ۸۷ و ۸۸ در بازداشتگاه دو الف محبوس بوده، در نامه‌ای که از اوین به بیرون فرستاد، از مکانی به نام «دفتر فنی» نام می‌برد که برای بازجویی و شکنجه بعضی از زندانیان بند دو الف در خارج زندان اوین استفاده می‌شده است. وحید اصغری نیز در نامه‌ای از مکان مشابهی به نام «شرکت» نام می‌برد و از شکنجه‌هایی شدیدی که در آن‌جا بر او رفته است می‌نویسد. بر پایه اظهاراتی از این دست می‌توان به این نتیجه رسید که شکنجه‌های بسیار شدیدتر زندانیان در ساختمان‌های سپاه در خارج بازداشتگاه دوالف صورت می‌گرفته است.

 

ساختار فیزیکی بازداشتگاه دوالف

بازداشتگاه دوالف از دو ساختمان جداگانه که از طریق یک حیاط به هم وصل می شوند تشکیل شده است. در یکی از ساختمان‌ها سلول‌ها و در دیگری، اتاق‌های بازجویی قرار دارند. بخش زنان بعد انتخابات ۸۸ به این بازداشتگاه اضافه شد. غیر از بخش زنان، اتاق‌های بازجویی و سایر بخش‌های بازداشتگاه هم پس از سال ۸۸ تاکنون مدام توسعه یافته‌اند و برای نمونه امکاناتی مثل دیوارهای آینه‌ای در اتاق‌های بازجویی به آن‌ها اضافه شده است.

همچنین  این بازداشتگاه دست کم سه اتاق جمعی نیز دارد که برای نگهداری طولانی‌مدت برخی از زندانیان از آن‌ها استفاده می‌شود. دو اتاق از این سه اتاق امکانات بهتری دارند و در بخشی مجزا از انفرادی‌ها قرار دارند؛ اما اتاق سوم در کنار سلول‌ٔهای انفرادی قرار دارد و سرویس بهداشتی و حمام آن با سلول‌های انفرادی مشترک است.

این بازداشتگاه همچنین دو هواخوری‌ای دارد که یکی از آنها شبیه یک محیط مسکونی است. و برخی از ساختمان‌های آن نیز نمایی شبیه به خانه دارند. به طور کلی رنگ نما و دیوارهای حیاط این بند «جگری» است. برخی از زندانیان که با چشمان بسته به این بند انتقال یافته بودند، تا مدت‌ها تصور می‌کردند که در یک خانه مسکونی در شمال تهران محبوس هستند. در این حیاط یک استخر نسبتاً بزرگ وجود دارد که در نزدیکی درب ورودی بازداشتگاه قرار دارد. در حیاط پشت ساختمان نیز یک زمین چند منظوره ورزشی وجود دارد که گاهی از آن برای هواخوری استفاده می‌شود. در موارد نادری زندانبان‌ها اجازه می‌دهند که زندانیان بدون استفاده از چشم‌بند در این حیاط هواخوری داشته باشند. در این موارد، نگهبان برای جلوگیری از شناسایی صورت خود را می‌پوشاند. 

بازداشتگاه دو الف دو نوع سلول دارد. ابعاد سلول‌های نوع اول، دو متر در یک و نیم متر است. در این سلول‌ها سرویس بهداشتی وجود ندارد. اما در برخی دیگر سرویس بهداشتی نیز وجود دارد و ابعاد آن‌ها دو متر در سه متر است. در این سلول‌های دستشویی‌دار، برخلاف سلول‌های اغلب بازداشتگاه‌ها، محل خواب زندانی و دستشویی با یک درب از هم جدا شده‌اند. در سرویس تنها توالت وجود دارد و حمام در خارج سلول قرار دارد. ‌

 

بازداشتگاه یک الف

بازداشتگاه «یک الف» متعلق به قرارگاه ثارالله است. محل دقیق این بازداشتگاه تاکنون مشخص نشده است. اما پژوهشگران اطلس به این نتیجه رسیده‌اند که این بازداشتگاه در شرق یا شمال شرقی تهران واقع شده است. در این مکان بازداشت‌‌شدگان زن و مرد در طبقات جدا از هم نگه‌داری می‌شوند. یکی از شاهدین در گفت‌وگو با اطلس زندان‌های ایران، برخورد کارکنان این بازداشتگاه را «خشن» توصیف کرده است. بر پایه اطلاعاتی که اطلس جمع‌آوری کرده، شماری از زندانیان در این بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. از آن‌جایی که این بند تاکنون اغلب برای نگهداری زندانیان گم‌نام استفاده شده، اطلاعات تکمیلی، از جمله اطلاعاتی پیرامون تکنیک‌های تکرارشونده شکنجه در این بازداشتگاه، منتشر نشده است.

یک الف در فضای دور از محیط مسکونی، تجاری و صنعتی قرار دارد.
حدود یک ربع قبل از آن‌که به درب ورودی این مجموعه برسیم، صدای
هیچ‌گونه وسیله نقلیه‌ای به گوش نمی‌رسید

 

موقعیت مکانی

یک زندانی  که سال ۹۷ در بازداشتگاه یک الف سپاه نگه‌داری می‌شده، به پژوهشگر اطلس زندان‌های ایران گفته است: «برداشت من این است که این بازداشتگاه در نواحی شرقی تهران قرار دارد؛ مثلا می‌تواند اطراف سرخه حصار باشد.» چندین زندانی در خصوص موقعیت جغرافیایی دقیق این مکان ابراز بی‌اطلاعی کرده‌اند، اما نظر همه آن‌ها این است که این بازداشتگاه در نیمه شرقی تهران واقع شده است؛ زندانیان پیشین این بازداشتگاه، در گفت‌وگو با اطلس از بلوار ارتش، اطراف مینی‌سیتی، انتهای بزرگراه بابایی، پارچین و جاده خاوران به عنوان مکان‌های احتمالی این مکان نام برده‌اند. این بازداشتگاه به شکل کاملاً امنیتی ساخته شده و طبق بررسی‌های پژوهشگران اطلس، از سال ۹۵ یا ۹۶ مورد استفاده قرار گرفته است. نخستین گزارشی که به دست اطلس رسیده، مربوط به انتقال سهیل عربی و نسترن نعیمی در سال ۹۶ به این بازداشتگاه بوده است. در این سال همچنین عمده بازداشت‌شدگان تظاهرات سراسری دی ۹۶ که توسط نیروهای بسیج و سپاه بازداشت شده بودند، در این مکان مورد بازجویی قرار گرفته‌اند. فرد بازداشت‌شده‌ای که دی ۹۶ در بخش عمومی (سوئیت) بازداشتگاه یک الف نگه‌داری شده، محیط این بازداشتگاه را برای اطلس چنین شرح داده است: «یک الف در فضای دور از محیط مسکونی، تجاری و صنعتی قرار دارد. حدود یک ربع قبل از آن‌که به درب ورودی این مجموعه برسیم، صدای هیچ‌گونه وسیله نقلیه‌ای به گوش نمی‌رسید.» او برای لحظاتی حیاط این بازداشتگاه را دیده است: «هنگامی که از مینی بوس پیاده شدیم برای لحظه‌ای بسیار کوتاه به طور پنهانی اطرافم را نگاه کردم. آن سوی دیواری که مقابل چشم من بود، تپه قرار داشت. هر چند ارتفاع چندانی نداشت اما در مقایسه با دیوار محوطه، بلند به نظر می‌رسید.» بر پایه توصیفات این شاهد، ممکن است این بازداشتگاه بین موانع طبیعی محاط شده و در یک نقطه کور قرار گرفته باشد.

یکی از مکانهای‌ احتمالی بازداشتگاه یک الف

 

محیط بند یک الف

حیاط این مجموعه خط‌کشی شده است. این خط‌کشی‌ها مسیریابی را برای زندانیانی که با چشم‌بند منتقل می‌شوند آسان‌تر می‌کند. فرد بازداشت‌شده در حیاط بند یک الف می‌تواند از پایین چشم‌بند به خط کشی نگاه کرده و با راهنمایی نگهبانان، رنگ مشخصی را دنبال کند. هر کدام از خط‌ها با یک رنگ خاص رنگ‌آمیزی شده‌اند و به یکی از ساختمان‌های بازداشتگاه منتهی می‌شوند. بازداشت‌شدگان در ابتدا به بخش پذیرش منتقل و اطلاعات اولیه و تصویر آن‌ها ثبت می‌شود.

 

ساختار فیزیکی بازداشتگاه یک الف 

درب‌های ساختمان‌های بازداشتگاه یک الف به وسیله کلید هوشمند (کارت) باز و بسته می‌شود. این کارت در اختیار نگهبانان قرار دارد. درهای سلول‌ها فاقد این سیستم الکترونیکی هستند. چند تن از بازداشت‌شدگان تظاهرات‌های دی ۹۶ به اطلس گفته‌اند که سلول‌های انفرادی آن‌ها موکت یا فرش نداشته است. هم‌چنین در این ایام با کمبود لوازم بهداشتی و پوشاک روبه‌رو بودند. همه این موارد نشان دهنده آن است که بازداشتگاه یک الف  تازه تاسیس بوده و احتمالاً بهره‌برداری آن از سال ۹۵ یا ۹۶ آغاز شده است. 

بازداشتگاه یک الف دارای چند طبقه است. در زیرزمین آن سلول‌های انفرادی واقع شده، طبقه اول (بالای همکف) دو سوئیت بزرگ قرار دارد که زندانیان به صورت عمومی در آن نگه‌داری می‌شوند. طبقه فوقانی نیز محل بازداشت زنان است. در سلول‌های انفرادی این بازداشتگاه، در کنار محل خواب زندانی یک حمام و توالت قرار دارد. تنها یک دیوار ۱۲۰ سانتیمتری محیط سلول و سرویس را از هم جدا کرده است. یکی از شاهدین به اطلس گفته است که سوئیت‌های مجتمع او را به یاد سالن‌های مساجد ایرانی می‌انداختند؛ سالنی بزرگ با چهار ستون میانی و هم‌چنین سقفی بسیار بلند. این مکان دارای سه توالت و حمام است که در کنار اتاقک افسر نگهبان قرار گرفته است؛ برای مراجعه به سرویس باید افسر نگهبان در سوئیت را برای زندانی باز کند. بسیاری از بازداشت شدگان در اظهارات خود تاکید کرده‌اند که در زمان بازداشت به هیچ عنوان آن‌ها را برای هواخوری نبرده‌اند. اما یکی از آن‌ها به گزارشگر اطلس گفت: «این مکان یک هواخوری دارد که من را به آن‌جا برده‌اند. در آن محیط یک حوض آب قرار داشت و بالای سر زندانی فنس کشیده شده بود.»

 

قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران

 این بازداشتگاه هر چند به قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران تعلق دارد، اما کارکنان آن‌جا مدعی هستند که این مکان در اختیار پلیس تهران است. محمود معصومی زندانی سیاسی‌ای که در دی ۹۶ در این مکان بازداشت بوده می‌گوید: «بازپرس کشیک به بازداشتگاه یک الف آمده بود. من و چند نفر از معترضین زندانی را به اتاق او بردند. بازپرس به من گفت چشم بندت را بالا بزن و برگه را امضا کن. در این لحظه برگه‌ای را با دو مهر خاص روی میز او مشاهده کردم؛ نامه محرمانه قرارگاه ثارالله و بازداشتگاه یک الف. ضمنا دقایقی بعد با نماینده دادستان در قرارگاه ثارالله روبه‌رو شدم، این فرد را قبلا نزد قاضی مقیسه دیده بودم. پس از آن‌که مرا به سوئیت باز گرداندند به دیگر زندانیان گفتم که اسم این بازداشتگاه یک الف است و در اختیار قرارگاه ثارالله است. دقایقی بعد بدون آن‌که کسی به بیرون سوئیت رفته باشد، نگهبان با عصبانیت مرا صدا کرد و پرسید: «چه کسی اسم این بازداشتگاه را به تو گفته است؟» گفتم «روی برگه‌ای که روی میز بازپرس بود نوشته شده بود یک الف و قرارگاه ثارالله». نام قرارگاه ثارالله که از دهانم خارج شد با عصبانیت گفت: «خفه‌شو!» پس از آن از زندانیان خواست که وسایل مرا بیاورند. به من دستبند زدند و به سلول انفرادی منتقلم کردند.» با توجه به این‌که چند دقیقه پس از صحبت‌های محمود معصومی، ماموران به سراغ وی رفته‌اند، می‌توان نتیجه گرفت که سوئیت‌های بازداشتگاه یک الف بوسیله ماموران شنود می‌شوند. از این جهت که در این بازداشتگاه معترضان خیابانی نیز نگه‌داری می‌شوند، استراق سمع در این بازداشتگاه‌ها می‌تواند وضعیت این زندانیان اغلب کم‌تجربه را دشوار کند. لازم به ذکر است که این سوئیت‌ها به دوربین نیز مجهزند، اما نیروهای امنیتی مدعی هستند که این دوربین‌ها فقط برای حفظ امنیت زندانی نصب شده و میکروفن ندارند. 

روی میز برگه‌ای را با دو مهر دیدم: نامه محرمانه قرارگاه ثارالله و بازداشتگاه یک الف

ممدو بابایی یکی از افراد بازداشت‌شده در دی ماه ۹۶ نیز در این مکان نگه‌داری شده است. یک منبع گمانه‌زنی کرده که چهره بور آقای بابایی باعث شده که مامورین امنیتی این را فرصتی ببینند و او را مجبور کنند که اعتراف کند که برای کشورهایی مانند انگلیس جاسوسی می‌کرده است. امنیتی‌ها به او گفته بودند، در صورتی که همکاری نکند، در بازداشت خواهد ماند. او در نهایت مجبور شده بود که در مقابل دوربین اعتراف کند. ممدو بابایی بعدا به قید وثیقه آزاد شد.

اطلاعاتی که اطلس زندان‌های ایران جمع‌آوری کرده نشان می‌دهد که اکثر افرادی که تاکنون به این بازداشتگاه منتقل شده‌اند، اشخاصی هستند که سابقه بازداشت قبلی نداشته‌اند. همچنین تعدادی از معترضان خیابانی استان تهران که توسط سپاه دستگیر می‌شوند، به این بازداشتگاه منتقل می‌شوند. زندانیانی که با پژوهشگران اطلس صحبت کرده‌اند می‌گویند چشم‌های تمامی زندانیان از مبداً تا مقصد بسته است و سپاهی‌ها نیز در طول مسیر آن‌ها را تحت نظر دارند. علاوه بر اینکه چشم متهم به طور کامل بسته است، چهار طرف مینی‌بوس‌های انتقال زندانی نیز با پرده پوشیده شده است؛ حتی بین راننده و زندانی‌ها نیز پرده‌ای قرار داده‌اند.

بر پایه اطلاعات اطلس زندان‌های ایران، قرارگاه ثارالله در چند سال گذشته از دستبندهایی استفاده می‌کند که در دیگر ارگان‌های امنیتی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. این دستبند از جنس ریسمان، اما شبیه دستبندهای فلزی است.

 

مقرهای موقت ثارالله

قرارگاه ثارالله که در زمان‌ اعتراضات در تهران، وظیفه سرکوب و دستگیری معترضان را بر عهده دارد، چند بازداشتگاه دیگر را نیز مورد استفاده قرار می‌دهد. اما علاوه بر این بازداشتگاه‌ها، هنگام اعتراضات میدانی، در ابتدا معترضین دستگیرشده را به بازداشتگاه‌های موقتی که در تمام نقاط تهران قرار دارند، منتقل می‌کنند. اکثر این اماکن پایگاه‌های بسیج، مساجد یا مدارسی هستند که به دستور سپاه، موقتاً به مقر نیروهای امنیتی تبدیل می‌شود.

هنگام اعتراضات میدانی، در ابتدا معترضین دستگیرشده را به بازداشتگاه‌های موقتی که در تمام نقاط تهران قرار دارند، منتقل می‌کنند. اکثر این اماکن پایگاه‌های بسیج، مساجد یا مدارسی هستند که به دستور سپاه، موقتاً به مقر نیروهای امنیتی تبدیل می‌شود.

یکی از بازداشت‌شدگانی که در یکی از این مکان‌ها شکنجه شده، مسعود عبداللهی نام دارد. او از معترضینی است که در دی ۹۶ در چهارراه ولیعصر تهران توسط ماموران سپاه دستگیر شد. آقای عبداللهی در هنگام دستگیری، به غیرقانونی بودن رفتار مامورین اعتراض کرد و همین امر موجب ضرب و شتم شدید وی به دست نیروهای بسیج و سپاه شد. سپس آقای عبداللهی به یکی از مقرهای محلی بسیج یا سپاه انتقال یافت. پس از ورود، او را با لگد و باتوم طوری زدند که برای لحظاتی از هوش رفت. پس از این‌که آقای عبداللهی هوشیاری خود را به دست آورد، یکی از سپاهی‌ها مایعی روی او ریخت. آقای عبداللهی به اطلس زندان‌های ایران گفته است که در ابتدا تصور کرده که این مایع آب است، اما از بوی نامطبوع آن متوجه شده که سپاهی‌ها روی او ادرار ریخته‌اند. ماموران سپس او را به حیاط برده، او را روی دو زانو نشانده و از او خواستند که اشهد خود را بخواند. آقای عبداللهی که تصور می‌کرده لحظاتی بعد اعدام خواهد شد اشهد خود را خوانده و منتظر شلیک مانده بود. یکی از سپاهی‌ها با یک اسلحه خالی به سوی او نشانه‌گیری کرده و وانمود کرد که او را اعدام می‌کند.

آقای عبداللهی در ابتدا تصور کرده که این مایع آب است، اما از بوی نامطبوع آن متوجه شده که سپاهی‌ها روی او ادرار ریخته‌اند. ماموران سپس او را به حیاط برده، او را روی دو زانو نشانده و از او خواستند که اشهد خود را بخواند.

شاهدین متعدد در اظهارات خود از ضرب و شتم شدید یا شکنجه‌های از این دست هنگام دستگیری گفته‌اند. با این حال برخی دیگر از شاهدین گفته‌اند که ظرف چند ساعت یا چند روز آزاد شده و مورد بدرفتاری قرار نگرفته‌اند.

از مکان‌هایی که در تظاهرات سراسری دی ۹۶ به عنوان مقرهای موقت سپاه مورد استفاده قرار می‌گرفتند می‌توان به مدرسه بهشت و مسجد سیدالشهدا که هر دو در نزدیکی میدان انقلاب قرار دارند اشاره کرد. بازداشت‌شدگانی که به مسجد سیدالشهدا منتقل شده بودند، برای ساعاتی در زیرزمین مسجد محبوس بودند.