زنان در زندان‌های سیاسی ایران – ۱۳۹۸

۲۰ اسفند ۱۳۹۸ – اطلس زندان‌های ایران در طول سالیان گذشته نسبت به جمع‌آوری، اعتبارسنجی، ثبت و انتشار اطلاعات زندانیان سیاسی اقدام کرده است. در نمودارهای زیر داده‌های مرتبط با زندانیان سیاسی زن ایران که به طور عمده فاصله تیر ۹۵ تا دی ۹۸ را دربرمی‌گیرد، به نمایش درآمده‌اند. در زمان نوشتن این گزارش، هنوز اطلاعات موثقی در رابطه با زندانیان سیاسی‌ای که در اعتراضات آبان ۹۸ به بعد دستگیر شده‌اند، منتشر نشده است. نسخه فارسی پی‌دی‌اف این گزارش را از این‌جا، نسخه انگلیسی پی‌دی‌اف این گزارش را از این‌جا و نسخه متنی را از این‌جا دریافت کنید.

اطلس تلاش کرده است که درصد حضور زنان را با متغیرهای مختلفی همچون تعلق اتنیکی، مذهبی، حوزه فعالیت و شهرهای محل حبس بسنجد تا تصویری همه‌جانبه از وضعیت زندانیان سیاسی زن ایران ارائه دهد و به تبع آن نفوذ فعالین زن را در بخش‌های مختلف جامعه ایران ارزیابی کند.

باید بر این مهم تاکید شود که هم‌بستگی کامل و خطی بین آمارهای مربوط به زندانیان سیاسی زن و عملکرد فعالین زن در خارج زندان وجود ندارد، چرا که علاوه بر فعالیت‌های افراد و گروه‌ها، پارامترهای دیگر، از جمله رویکرد حکومت به مسئله زنان نیز در دستگیری و حبس فعالین سیاسی زن موثر است.

اطلس پیش‌تر نیز در گزارشی به بررسی آماری زندانیان سیاسی زن در زندان‌های ایران پرداخته بود. گزارش پیشین بر روی داده‌های آماری در فاصله تیر ۹۵ تا ۹۷ متمرکز شده بود. مقایسه گزارش فعلی با گزارش قبلی نشان می‌دهد که ادعای پیشین ما مبنی بر این‌که سیاست‌های امنیتی کلان حکومت، دستگاه‌های سرکوب را از زنانه کردن چهره زندان‌های سیاسی ایران بر حذر داشته، دیگر صحیح نیست.

در سال ۹۸ زنان ایرانی سیاسی‌تر شده و بیش از سال ۹۷ در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی غیرمذهبی مشارکت کرده و بنابراین بیش‌تر دستگیر شده‌اند. زنان ایرانی در سال گذشته برای مبارزه با حجاب اجباری و قوانین تبعیض‌آمیز و همین‌طور دفاع از حقوق کارگران متحمل مجازات‌های شدیدی شدند که شدت و تراکم زمانی آن‌ها در دهه گذشته بی‌سابقه بوده است.

در این گزارش اطلس فرض کرده که رابطه مستقیمی بین میزان فعالیت زنان در یک حوزه و دستگیری ایشان وجود دارد و گاهی از این دو مفهوم به طور مترادف استفاده کرده است.

 

از زمانی که اطلس زندان‌های ایران شروع به ثبت اطلاعات مربوط به زندانیان سیاسی کرده تاکنون در مجموع، ۷/ ۱۲ درصد (دوازده و هفت دهم درصد) زندانیان سیاسی، زن بوده‌اند.

همان‌طور که در متدولوژی اطلس آمده، اطلس تنها داده‌های مربوط به افرادی را به عنوان زندانی سیاسی ثبت می‌کند که دست کم دو هفته به دلایل سیاسی یا عقیدتی در بازداشت مانده باشند یا برای ایشان حکم حبس یا شلاق غیرتعلیقی صادر شده باشد. به همین دلیل بسیاری از زنانی که در مبارزه همه‌جانبه سال‌های اخیر علیه حجاب اجباری گرفتار حکومت شده و پس از چند روز آزاد شده‌اند و هنوز برای ایشان حکمی صادر نشده، در آمار ما قرار ندارند. این آمار به طور عمده از تیر ۹۵ تا دی ۹۸ را دربرمی‌گیرد، اما ثبت اطلاعات تاریخ‌های دیگر تغییر معناداری در نتیجه نهایی نمی‌دهد. چرا که اطلاعات برای مردان و زنان به طور مساوی ثبت شده است. در هر صورت این گزارش به طور عمده مربوط به میانه و نیمه دوم دهه ۹۰ خورشیدی است.

در گزارش قبلی که مربوط به سال‌های ۹۵ تا ۹۷ بود، زندانیان سیاسی زن تنها ۵/ ۱۰ درصد کل زندانیان سیاسی را تشکیل می‌دادند، اما این نسبت در یک سال اخیر به ۱۹ درصد افزایش یافته است. این تغییر بارز از اساسی‌ترین دگرگونی‌های مربوط به زندانیان سیاسی در سال‌های اخیر بوده است.

 

مذهب

آمار ما نشان می‌دهد که میزان دستگیری زنان دگراندیش مذهبی و زنانی که به دلیل تعلق به گروه‌های دینی تحت تعقیب قرار می‌گیرند به شدت کاهش یافته است. در هنگام انتشار گزارش پیشین، حدود ۶۰٪ زندانیان سیاسی و عقیدتی زن ایران به دلیل به گروه‌های دینی یا فعالیت مذهبی تحت تعقیب قرار گرفته بودند، اما در ماه‌های گذشته این نسبت به کم‌تر از ۱۰ درصد رسیده است.

تا تیر ۹۷ از میان هر ده زنی که دستگیر می‌شدند، شش نفر فعالیت مذهبی داشتند، اما در یک سال گذشته از هر ده زن، تنها یک زن به دلایل مذهبی دستگیر شده است.

 این ارقام بیانگر این است که

۱- مذهب به سرعت جایگاه خود را به عنوان یکی از معبرهای اساسی مشارکت زنان در جامعه ایران از دست می‌دهد و زنان به فعالیت‌های سکولار روی آورده‌اند،

۲- و/یا حکومت به دلیل سیاسی شدن جامعه به طور تاکتیکی از شدت سرکوب‌های مذهبی خود کاسته است و از باز کردن یک جبهه جدید علیه خود خودداری می‌کند.

در فاصله تیر ۹۵ تا تیر ۹۷، بیش از ۳۸ درصد زندانیان سیاسی و عقیدتی زن ایران را زنان بهایی تشکیل می‌دادند. اطلس در مواردی که به مذهب کسی دسترسی نداشته باشد، ممکن است که از محل سکونت و متغیرهای دیگر برای تعیین مذهب احتمالی استفاده کند. در حال حاضر نسبت زنان بهایی به کل زندانیان سیاسی و عقیدتی زن به حدود ۱۸ درصد، یعنی کم‌تر از نصف نسبت قبلی کاهش پیدا کرده است. بهاییان ایران در تقریبا همه موارد به دلایل غیرسیاسی و صرفا به دلیل پیگیری باورهای شخصی در چارچوب‌های آیینی تحت تعقیب قرار می‌گیرند. بنابراین بار دیگر نتیجه‌گیری بالا تایید می‌شود که نسل تازه‌ای از زنان پا به عرصه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی گذاشته‌اند که استمرار ایشان در فعالیت‌های غیرمذهبی به بازداشت و صدور حکم منجر می‌شود.

 

بر پایه اطلاعاتی که اطلس جمع‌آوری کرده، ۷۶ درصد از زنانی که مذهب شخصی یا خانوادگی آنان شیعه ثبت شده به دلایل غیرمذهبی دستگیر شده‌اند. این در حالی است که اکثریت مطلق زنان بهایی، مسیحی و درویش به دلایل مذهبی (اعتقاد، تبلیغ، نیایش یا دفاع از هم‌کیشان) بازداشت شده‌اند.

در سال‌های اخیر گزارشاتی از حضور تعدادی زن سنی‌مذهب در زندان‌های ایران که به دلیل فعالیت‌های همسران‌شان در گروه‌های جهادی بازداشت شده‌اند، منتشر شده است. اطلس تقریبا به اطلاعات هیچ یک از این زندانیان دست پیدا نکرده است.

طبق آمارهای رسمی حکومت ایران بین ۹۰ تا ۹۵ درصد ایرانیان در خانواده‌های شیعی به دنیا آمده‌اند. حدود پنج تا ۱۰ درصد از خانواده‌های اهل سنت هستند و مجموع جمعیت ادیان و مذاهب دیگر به کم‌تر از یک درصد می‌رسد.

در نمودارهای فوق پیروان عرفان حلقه از دیگر دگراندیشان شیعه جدا نشده‌اند. فعالین مذهبی زنی که به دلیل پیروی از آموزه‌های عرفان حلقه و حمایت از محمدعلی طاهری دستگیر شده بودند، نزدیک به ۵۳ درصد کل زندانیان وابسته به عرفان حلقه را تشکیل می‌دادند. بنابراین اگر این فرض صحیح باشد که تعداد زنان و مردان پیرو عرفان حلقه برابر است، می‌توان به این نتیجه رسید که در میان فعالین عرفان حلقه زنان و مردان هم‌پای هم فعالیت می‌کنند.

پس از پیروان عرفان حلقه، زنان بهایی در حوزه فعالیت مذهبی، احتمالا در شرایط نسبتا برابری قرار دارند. زنان بهایی ۴۱٪ زندانیان بهایی ایران را تشکیل می‌دهند. اگر این فرض صحیح باشد، که حکومت ایران سعی می‌کند از دستگیری زنان (در مقایسه با دستگیری مردان) اجتناب کند، ممکن است بتوان به این نتیجه رسید که زنان بهایی به طور مساوی یا حتی بیش‌تر از مردان بهایی فعالیت‌های مذهبی دارند.

پس از باورمندان به عرفان حلقه و آیین بهایی، فعالین زن مسیحی حدود ۱۵ درصد، فعالین زن شیعه (غیر از پیروان عرفان حلقه) حدود ۱۰٪، فعالین زن درویش کم‌تر از ۴ درصد و فعالین زن اهل سنت کم‌تر از ۲ درصد کل فعالین مذهبی زندانی پیرو مذهب خود را تشکیل می‌دهند. به نظر می‌رسد به استثنای پیروان عرفان حلقه و آیین بهایی، زنان مذهبی دگراندیش نسبت به مردان هم‌مذهب خود فعالیت بسیار کم‌تری دارند.

 

حوزه‌های فعالیت

در نمودار زیر نسبت زندانیان زن و مرد در حوزه‌های مختلف فعالیت از سال ۹۵ به بعد آمده است. این نمودار نشان می‌دهد که زنان در چهار سال گذشته در حوزه‌های حقوق زنان، حقوق بشر، دگراندیشان و اقلیت‌های مذهبی، اتهامات مرتبط با دول خارجی، روزنامه‌نگاری، فعالیت‌های مدنی، حضور در تظاهرات‌های خیابانی و فعالیت‌های سیاسی دموکراسی‌خواهانه بیش از متوسط ۷/ ۱۲ درصد حضور داشته‌اند و در حوزه‌های مربوط به حقوق کارگری، فعالیت‌های هنری، فضای مجازی، عضویت یا هواداری از گروه‌های مخالف، فعالیت‌های اتنیکی، اتهامات نامشخص یا مرتبط با خشونت سیاسی و اتهامات مرتبط با گروه‌های مذهبی مسلح کم‌تر از متوسط حضور داشته‌اند.

آمار پیشین نشان می‌داد که زنان ایرانی در مقایسه با مردان، تاثیرگذاری سیاسی غیرمستقیم را از طریق حضور در فعالیت‌های مدنی به اثرگذاری سیاسی مستقیم ترجیح می‌داده‌اند، اما آمار سال ۹۸ نشان می‌دهد که زنان به طور کلی سیاسی‌تر شده و در فعالیت‌های سیاسی مستقیم مثل حضور در اعتراضات خیابانی یا فعالیت دموکراسی‌خواهانه حضور پررنگ‌تری دارند.

 

مقایسه دو نمودار زیر که یکی حوزه فعالیت زندانیان زن را در فاصله سال‌های ۹۵ تا ۹۷ و دیگری حوزه فعالیت زندانیان زن را در آذر ۹۸ نشان می‌دهد، مشخص می‌کند عرصه فعالیت زنان در سال‌های گذشته به طور اساسی دگرگون شده است. این نمودارها نیز ثابت می‌کنند که زنان ایرانی سیاسی‌تر شده و در عرصه‌های مختلف، از حقوق زنان گرفته تا حقوق کارگری و فعالیت‌های حزبی و سیاسی وارد رویارویی مستقیم با حکومت شده‌اند.

 

دادگاه

نمودار پیش رو نشان می‌دهد که بیش از ۷۰ درصد زندانیان سیاسی زن ایران – بدون احتساب دگراندیشان و اقلیت‌های مذهبی – در مرحله بدوی در دادگاه‌های تهران محاکمه شده‌اند. هر چند این نسبت در مقایسه با گذشته کاهش چند درصدی داشته، اما تفاوت معناداری در سال‌های مختلف در این مورد دیده نمی‌شود.

از ۱۴۴ زنی که پرونده‌های غیرمذهبی داشته‌اند و محاکمه آن‌ها در مرحله بدوی در اطلس زندان‌های ایران ثبت شده است، ۱۰۲ تن در دادگاه‌های تهران محاکمه شده‌اند. این رقم نشان می‌دهد که همچنان زنان ایرانی در خارج تهران فعالیت‌های کم‌تری دارند و/یا برخوردهای قضایی کم‌تری با ایشان صورت می‌گیرد. این رقم نیز در دوره‌های مختلف تفاوت معناداری نکرده است.

پس از این دادگاه‌های کردستان و آذربایجان غربی بیش از دیگر دادگاه‌ها، زندانیان سیاسی زنی را محاکمه کرده‌اند که تقریبا همه این ایشان کرد بوده‌اند و پرونده‌های غیرمذهبی داشته‌اند. اطلاعات مربوط به دگراندیشان و اقلیت‌های مذهبی در نمودار زیر وجود ندارد، چرا که پراکندگی این گروه خاص در سطح کشور بالاست و در بخش‌های بعدی گزارش به آن پرداخته می‌شود.

همان‌طور که نمودار زیر نشان می‌دهد، اطلس در فاصله تیر ۹۵ تا آذر ۹۸ نتوانسته حتی یک مورد پیدا کند که دادگاه‌های سه استان مرکزی ایران، یعنی اصفهان، فارس و یزد زنی را به دلایل سیاسی (و نه مذهبی) محاکمه کرده باشند. هر چند در دستگیری‌ها و محاکمات مرتبط با تجمعات پاسارگاد، دی ۹۶ و آبان ۹۸ زنان نیز میان زندانیان حضور داشته‌اند، اما اطلاعات مربوط به محاکمات این دستگیری‌ها یا مبهم هستند یا به طور کلی منتشر نشده‌اند. در استان‌های گلستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و کرمانشاه جز در موارد بسیار معدود، نمونه‌ای وجود نداشته است.

 

زندان

در زیر نمودار سمت راست نشان می‌دهد که اغلب زندانیان سیاسی زن ثبت‌شده در که به دلایل غیرمذهبی دستگیر شده‌اند، حداقل دوره‌ای از دوران بازداشت خود را در زندان اوین گذرانده‌اند. این در حالی است که در رابطه با محل حبس دگراندیشان و اقلیت‌های مذهبی، اوین سهم کم‌تری نسبت به مجموع دیگر زندان‌ها دارد. این تفاوت بارز به این معنی است که پراکندگی زندانیان مذهبی زن در سراسر کشور، بیش‌تر از پراکندگی زندانیانی است که به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مدنی خود بازداشت شده‌اند. گروه اخیر بیش‌تر در تهران فعالیت می‌کنند. این در حالی است که آن بخش از زنانی که فعالیت‌هایشان در شهرستان‌ها منجر به دستگیری‌شان شده است، بیش‌تر از رهگذر مذهب به زندگی اجتماعی وارد می‌شوند. این نسبت‌ها نیز در دوره‌های مختلف به طور معناداری تغییر نکرده‌اند.

 

احکام

از نمودار زیر که احکام صادره برای زندانیان سیاسی را در دادگاه‌های بدوی نشان می‌دهد، چنین برمی‌آید که قوه قضائیه در مقایسه با زندانیان سیاسی مرد، درصد کمتری از زنان را به اعدام و حبس‌های بیش از ۱۰ سال محکوم می‌کند. این در حالی است که زنان کمی بیش از متوسط ۷/ ۱۲ درصد به حبس‌های تا ۱۰ سال محکوم می‌شوند.

 

اتنیک

همان‌طور که در نمودار پیش‌رو دیده می‌شود زنان فارس بیش از دیگر گروه‌های اتنیکی به دلایل سیاسی بازداشت می‌شوند. زنانی که تعلق اتنیکی آنان نامشخص است نیز اغلب فارس و در مراحل بعد ترک و لر هستند، چرا که در غالب موارد در گزارشات مربوط به زندانیان اتنیک‌های دیگر، بر روی هویت اتنیکی ایشان تاکید می‌شود.

طبق آمارهای رسمی گویشوران زبان فارسی حدود ۶۰ درصد جامعه ایران را درمی‌گیرند. در یک تناظر یک به یک می‌بایست ۶۰ درصد زندانیان سیاسی زن ایران فارس باشند. با در نظر گفتن این‌که اغلب زندانیانی که هویت اتنیکی ایشان نامشخص است، فارس هستند، درصد نهایی – با دقتی که هنوز برای ما قانع‌کننده نیست – نزدیک به همین مقدار است. با این حال آن‌چه این تناظر یک به یک را به هم می‌زند این واقعیت است که در ایران اتنیک‌های غیرفارس، به خصوص کردها، بلوچ‌ها و عرب‌ها بسیار بیش‌تر از نسبت جمعیتی خود به دلایل سیاسی زندانی می‌شوند. بنابراین این‌که تعداد زندانیان سیاسی زن فارس برابر با نسبت جمعیتی گویشوران زبان فارسی در ایران باشد، نشان‌دهنده این است که زنان در اتنیک‌های غیرفارس کم‌تر از مردان در عرصه‌های سیاسی و مدنی حضور دارند. نمودار زیر که بر نسبت درصدی زندانیان سیاسی زن و مرد هر اتنیک متمرکز شده، این تفاوت را نشان می‌دهد.

 

محل سکونت

همان‌گونه که در بخش دادگاه‌ها دیدیم، اطلس موردی را پیدا نکرده که فعالین سیاسی زن در دادگاه‌های استان‌های اصفهان، فارس و یزد که اکثریت اتنیکی و مذهبی فارس و شیعه دارند به دلایل سیاسی محاکمه شده باشند. همچنین نمودار زیر نشان می‌دهد که حدود نیمی از زندانیان سیاسی زنی که در خانواده‌های شیعه به دنیا آمده‌اند، در اوین محبوس بوده‌اند و بنابراین احتمالا در تهران یا شهرهای نزدیک به آن زندگی می‌کرده‌اند. با حذف دگراندیشان مذهبی شیعه از این آمار، سهم اوین و متعاقب آن تهران، از این هم بیش‌تر شده و به ۷۰ درصد نزدیک می‌شود. بنابراین می‌توان چنین گفت که ارتباط مستقیمی بین زندگی در تهران و فعالیت‌های سیاسی و مدنی و دستگیری احتمالی ناشی از این فعالیت‌ها وجود دارد.

این رابطه به خصوص از این جهت مهم است که بین زندگی در تهران و تعلق اتنیکی فارس و تعلق مذهبی شیعه هم‌پوشانی بالایی وجود دارد. در واقع ممکن است که ما دچار این اشتباه شویم که به رابطه شیعه و یا فارس بودن و حضور اجتماعی و سیاسی زنان وزن بیش از حدی بدهیم، در حالی که این زندگی در تهران است که ممکن است متغیر تعیین‌کننده باشد. مقایسه مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در مریوان با اکثریت کرد و سنی شافعی با مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در قم یا یزد می‌تواند از نتیجه‌گیری عجولانه‌ای که بین شیعه بودن و فعالیت بیش‌تر زنان رابطه مستقیم برقرار می‌کند جلوگیری کند.

 

نتیجه

  • به نظر می‌رسد زنانی که در تهران زندگی می‌کنند و یا شیعه‌زاده هستند و یا به اتنیک فارس تعلق دارند، حضور اجتماعی فعال‌تری، به خصوص در عرصه‌هایی که مورد علاقه حکومت نیست دارند. این گزارش به این موضوع نپرداخته است که هر کدام از این فاکتورها، چه ضریبی در معادله حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و مدنی و متعاقب آن بازداشت ایشان دارند؛ اما به نظر می‌رسد که زندگی در تهران مهم‌ترین متغیری است که به فعال شدن زنان در عرصه‌های سیاسی و مدنی می‌انجامد. در مقام مقایسه، این امر می‌تواند نتیجه زندگی در کلان‌شهر و تضعیف طبیعی ساختارهای زن‌ستیزانه‌ای باشد که مشارکت اجتماعی زنان را محدود می‌کنند.

 

  • نسبت زندانیان سیاسی زن به زندانیان سیاسی مرد در میان فارس‌ها و کسانی که تعلق اتنیکی آن‌ها نامشخص است، بیش از بقیه اتنیک‌هاست.

 

  • بدون احتساب افرادی که به دلیل فعالیت‌ها یا باورهای مذهبی دستگیر شده‌اند، نسبت زندانیان سیاسی زن به زندانیان سیاسی مرد در میان شیعیان و کسانی که تعلق مذهبی آن‌ها نامشخص است، بیش از بقیه مذاهب است.

 

  • احتمالا پیروان عرفان حلقه و آیین بهایی در فعالیت‌های درون‌مذهبی شرایط نسبتا برابری را تجربه می‌کنند. در میان مسیحیان، شیعیان (غیر از پروان عرفان حلقه)، دراویش و اهل سنت فعالین مذهبی زن به مراتب کم‌تر دستگیر شده‌اند و بنابراین احتمالا حضور کم‌تری داشته‌اند.

 

  • این احتمال وجود دارد که حکومت به دلایل مختلف ترجیح دهد که تا حد ممکن فعالین زن را در شهرهای کوچک‌تر دستگیر نکند.

 

  • تعداد زندانیان مذهبی زن در سال گذشته به شدت کاهش یافته است. پیش‌تر به ازای هر ده زنی که نام‌شان در اطلس ثبت می‌شد، شش تن به دلایل مذهبی بازداشت شده بودند، اما در حال حاضر از هر ده زن تنها یک نفر برای فعالیت مذهبی دستگیر شده است.

 

  • این ادعا که مشارکت اجتماعی زنان بیش‌تر به عرصه‌های مذهبی محدود شده است، دیگر صحیح نیست.

 

  • فعالین سیاسی و مدنی زن که در حوزه‌های غیرمذهبی فعالیت می‌کنند، بیش‌تر در تهران متمرکز شده‌اند.

 

  • پراکندگی زنان دگراندیش و اقلیت‌های مذهبی بازداشت‌شده در سراسر کشور بالاست.

 

  • اگر درصد جمعیتی گو‌یشوران کرد را مطابق آمار رسمی نزدیک هفت درصد تخمین بزنیم، درصد زندانیان سیاسی زن کرد نیز بسیار نزدیک به همین میزان است. اما با اضافه کردن این فاکتور که فعالیت‌های سیاسی در کردستان بسیار بیش‌تر از بقیه نقاط ایران است و نزدیک به ۳۵ درصد از زندانیان سیاسی مرد ایران کرد هستند، مشخص می‌شود که زنان کرد از منظر درون‌اتنیکی حضور بسیار کم‌تری از مردان در عرصه سیاسی دارند. به ازای هر هزار زندانی سیاسی مرد کرد، حدود ۴۰ زن کرد به دلایل سیاسی بازداشت شده‌اند. در آمار پیشین این نسبت ۲۵ به هزار بود.

 

  • تعداد زنان کردی که به دلیل فعالیت‌های حزبی دستگیر شده‌اند افزایش پیدا کرده است. در آمار پیشین بیش از نیمی از زندانیان سیاسی زنی که در رابطه با احزاب بازداشت شده بودند، اتهام «ارتباط با مجاهدین خلق» را در پرونده خود داشتند، اما در حال حاضر چنین نیست. همچنان «متهمین به عضویت در مجاهدین خلق» به طور کلی به حکم‌های سنگین‌تری از متوسط دیگر زنان محکوم می‌شوند.

 

  • همچنان حضور زنان در فعالیت‌های اتنیکی همچنان کم است، اما تعداد زنانی که در رابطه با فعالیت‌های احزاب عرب و احتمالا ترک دستگیر شده‌اند، کمی افزایش یافته است. همچنان زنان بلوچ در فعالیت‌های حزبی نقشی ندارند.

 

  • حضور زنان در عرصه‌هایی چون حقوق زنان، حقوق بشر، روزنامه‌نگاری، فعالیت‌های مدنی، اعتراضات خیابانی، فعالیت‌های دموکراسی‌خواهانه و اخیرا فعالیت‌های کارگری چشم‌گیر است. تعدادی از مشهورترین زندانیان سیاسی زن ایران، از جمله نرگس محمدی، نسرین ستوده، گلرخ ابراهیمی ایرایی، آتنا دائمی، شهناز اکملی، یاسمن آریانی، صبا کردافشاری و ندا ناجی در این رسته‌ها قرار می‌گیرند.

 

  •  زنان ایرانی هنوز در مقایسه با مردان، تاثیرگذاری سیاسی غیرمستقیم را از طریق حضور در فعالیت‌های مدنی به اثرگذاری سیاسی مستقیم ترجیح می‌دهند، اما زنان در سال ۹۸ نسبت به سال‌های گذشته حضور مستقیم سیاسی بیش‌تری دارند. تعداد زندانیان زنی که به دلیل حضور در تظاهرات یا مشارکت در فعالیت‌های سیاسی دموکراسی‌خواهانه زندانی شده‌اند، افزایش یافته است.

 

  • برخلاف آمار پیشین که نشان می‌داد هیچ مردی در رابطه با دفاع از حقوق زنان دستگیر نشده، در حال حاضر نزدیک به ۳۰ درصد کسانی که برای دفاع از حقوق زنان زندانی شده‌اند مرد هستند.

 

  • در آمار پیشین هیچ زنی در میان مدافعین زندانی حقوق کارگران وجود نداشت، اما در حال حاضر نزدیک به ۱۰ درصد کسانی که برای دفاع از حقوق کارگران زندانی شده‌اند زن هستند. عمده این زنان به حبس‌های بیش از پنج سال محکوم شده‌اند. به نظر می‌رسد که حکومت تلاش می‌کند با تشدید سرکوب، ناخشنودی خود را از ورود زنان به فعالیت‌های کارگری نشان دهد.