بازداشتگاه اطلاعات اشنویه؛ شکنجه‌گاهی به وسعت یک شهر ۴۵ هزار نفری

۱۷ بهمن ۱۴۰۱- پس از کشته‌شدن ژینا امینی و در پی آغاز خیزش ۱۴۰۱، شهرستان اشنویه در استان آذربایجان غربی شاهد یکی از گسترده‌ترین اعتراضات ضدحکومتی بود. جمهوری اسلامی نیز در واکنش به اعتراضات مردم اشنویه، با کمک عوامل خود در این شهر به‌صورت کم‌سابقه‌ای شکلی از سرکوب چند لایه را در این شهر آغاز کرد.

اطلس زندان‌های ایران در گفت‌وگو با کیوان صمدی، زندانی سیاسی خیزش ۱۴۰۱ که به مدت ۲۱ روز در یکی از سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات اشنویه محبوس بوده، به وضعیت بازداشت‌شدگان در این بازداشتگاه، شرایط نگهداری و شکنجه‌های بازجویان پرداخته است.

بازداشتگاه اطلاعات اشنویه در کنار زندان و بازداشتگاه سپاه این شهر یکی دیگر از بازداشتگاه‌هایی است که پشت مدرسه راهنمایی دخترانه حکمت، جهاد کشاورزی و فرمانداری و در کنار کلانتری اشنویه واقع شده است. این بازداشتگاه دارای چندین سالن (احتمالا چهار تا پنج) است که هرکدام شامل سلول‌های انفرادی معمولا هشت تایی است. 

فضای داخل سلول

کیوان صمدی که ۲۱ روز را در یکی از سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات اشنویه سپری کرده، درباره فضای داخلی و ساختار این سلول به اطلس زندان‌های ایران می‌گوید: سلول دارای مساحت  ۲×۳ است و توالت و روشویی نیز در داخل سلول قرار گرفته‌اند. فضای سلول انفرادی به‌گونه‌ای است که من با قد ۱۸۳ سانتیمتر نمی‌توانستم کاملا دراز بکشم و پاهایم به بخش توالت برخورد می‌کرد.  همچنین سلول پنجره نداشت و تنها درب سلول حاوی یک دریچه کوچک بود؛ اما برخی سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات اشنویه دارای پنجره‌های ۲۵×۲۵ سانتیمتر هستند که رو به حیاط این بازداشتگاه‌اند.

کیوان صمدی در ادامه می‌گوید: در سلولی که من محبوس بودم، دیوارهای سلول پر از لکه‌های رنگ‌ پاک‌شده بود و یک لامپ کثیف و پر از مدفوع مگس بر بالای سقف ۲۴ ساعته روشن بود که حتی به اندازه یک فیتیله روشنایی نداشت. بعضی وقت‌ها همین چراغ خاموش می‌شد و تاریکی مطلقی سلول را فرا می‌گرفت. همچنین در این مدت حتی برای یکبار هم از حق هواخوری محروم بودم.

وضعیت بهداشت داخل سلول

کیوان صمدی درباره وضعیت و امکانات بهداشتی داخل سلول‌های انفرادی بازداشتگاه اطلاعات اشنویه می‌گوید: سلول دارای توالت شرقی با یک شیرِ آبِ بدون شلنگ و آفتابه‌ای سوراخ بود. توالت به‌حدی کثیف بود که مدفوع تا دو متر از بالای دیوار توالت به دیوار چسپیده بود و انگار عمدا این کار را انجام داده بودند. هیچ وسیله و مواد پاک‌کننده‌ای هم برای تمیز‌کردن وجود نداشت. روبروی توالت هم یک روشویی بود که شیرهای آب سرد و گرم آن را برعکس بود و دمای آب گاهی اوقات تنها مقدار کمی گرم می‌شد. شیرها نیز مدام چکه می‌کردند.

کیوان صمدی می‌گوید برای استحمام و نظافت شخصی نیز هیچ‌گونه مواد پاک‌کننده و صابونی وجود نداشت. دسترسی به حوله و خمیر و مسواک هم شبیه یک رویا بود. موهایم را روی روشویی با آب خالی می‌شستم و امکان حمام کردن وجود نداشت، چراکه می‌بایستی بر روی توالت حمام می‌کردی و در این صورت آب، کف سلول و پتوها را خیس می‌کرد. 

وسایل داخل سلول

آقای صمدی درباره وسایلی که داخل سلول در اختیار داشت، می‌گوید: در سلول تنها یک تکه پتوی بریده شده به رنگ سبز زیتونی که پتوی نیروهای انتظامی به‌عنوان زیرانداز است و یک پتوی دیگر و بالشت وجود داشت. بالش و پتوها به حدی کثیف بودند که بوی مرده می‌دادند؛ اما به‌دلیل اینکه کف سلول کاشی و سرد بود، مجبور بودم از پتوها استفاده کنم ولی از بالش استفاده نکردم. او ادامه می‌دهد: به‌دلیل کثیفی سلول و وسایل و نبود مواد نظافتی من تاکنون نیز با شوره شدید مو مواجه هستم، درحالی قبلا موهای بسیار سالمی داشتم. همچنین بدنم قرمز شده و پوستش تکه تکه شده و پوست‌اندازی می‌کند.

لباس بازداشت‌شدگان در بازداشتگاه

کیوان صمدی می‌گوید: به ما یک پیراهن و شلوار بدون هیچ‌گونه زیرپوشی داده بودند که جنس آن نیز بسیار بدکیفیت، زبر و به‌حدی پلاستیکی بود که بوی نفت می‌داد، به‌گونه‌ای وقتی می‌پوشیدم سرما جذب می‌کرد. با همین پیراهن نیز مجبور بودیم موهای خود را بعد از شستن خشک کنیم. همچنین سایز لباس‌ها اصلا اندازه نبود و سایز بزرگی به من رسیده بود که کش شلوارش بسیار شل بود. 

وضعیت غذای بازداشتگاه

کیوان صمدی کیفیت غذای بازداشتگاه اداره اطلاعات اشنویه می‌گوید: غذای بازداشتگاه بسیار بدکیفیت و اصلا قابل خوردن نبود، برای مثال خورشت قیمه‌اش حاوی لپه‌هایی خام، با آب بسیار و مقدار بسیار کمی رب گوجه‌فرنگی و چهار تکه سیب‌زمینی شناور در آن بود. صبحانه نیز یک چهارم یک نان لواش و تکه‌ای پنیر به اندازه یک قوطی کبریت بود. چیزی به نام چایی هم در کار نبود. من هیچ‌وقت نتوانستم غذاها را بخورم و چهار روز اول فقط نان لواش را خوردم. بعد از چهار روز نان لواش را آغشته به غذا می‌کردند تا مجبور شوم غذا را بخورم، اما دیگر چیزی نخورم و عملا در اعتصاب غذا بودم. آنها بعد از آنکه فهمیده بودند تنها نان لواش را می خورم آن را آغشته به غذا کردند، وقتی هم که تکه‌های که به غذا آغشته نشده بود را خوردم همه نان را آغشته به غذا کردند. همچنین سربازی که غذا را به داخل سلول می‌آورد، درست آن را روی کاشی‌های جلوی توالت می‌گذاشت. به دلیل این وضعیت تا زمانی که از سلول خارج شدم ۳۰ کیلو وزن کم کردم و اکنون نیز معده‌ام در وضعیت بسیار بدی است، به‌گونه‌ای که اگر بیشتر از ۱۲۵ گرم غذا بخورم استفراغ می‌کنم. 

عدم رسیدگی پزشکی

کیوان صمدی در رابطه با عدم دسترسی به خدمات درمانی و تزریق مورفین و کدئین در این بازداشتگاه می‌گوید: به‌دلیل دردهای ناشی از شکنجه درخواست آنتی‌بیوتیک کردم؛ اما تنها چهار عدد آموکسی‌سیلین به من دادند که هیچ تاثیری بر میزان درد و عفونت بدنم نداشت. از طرف دیگر به‌دلیل وضعیت بد جسمی، بازجویان شروع به تزریق مورفین و کدئین به من کردند تا بتوانم به بازجویی ادامه دهم. آنها خودشان روزانه تزریق را انجام می‌دادند. من مخالفت کردم؛ اما توجهی نکردند و به‌دلیل اینکه بدنم به این مواد عادت نداشت مدام استفراغ می‌کردم.

کیوان صمدی در گفت‌وگو با اطلس می‌گوید، ترجیح داده است از آب روشویی داخل سلول بنوشد، چراکه به گفته آقای صمدی داخل آب آشامیدنی که برایشان می‌آوردند، مواد شیمایی می‌ریختند و او تا زمانی که مجبور نبوده و آب سلول قطع نمی‌‌شد از آن آب نمی‌نوشید.

اتاق بازجویی و شکنجه

آقای صمدی در این‌خصوص می‌گوید: برای بازجویی مرا به اتاقی ۲۰ متری که ۳۵ تا ۴۰ متر با سلول انفرادی فاصله داشت، می‌بردند و شکنجه‌ها هم همانجا انجام می‌گرفت. بازجویی‌ها گاهی ایستاده، بسته به صندلی، پشت میز یا دراز کشیده، بسته به خواست بازجو انجام می‌گرفت. من برای بازجویی درخواست بازجوی دونفره کردم؛ اما مخالفت شد. 

تماس و ملاقات با خانواده

به گفته آقای صمدی، او طی مدت بازداشت دو بار اجازه تماس یک دقیقه‌ای با خانواده‌اش را یافته و از امکان ملاقات با خانواده محروم بوده است: تماس از طریق یک خط ثابت که در سالن بود به مدت یک دقیقه انجام می‌گرفت و افرادی در کنارت بودند تا مباد چیزی بگویی و فقط می‌توانستی بگوی سالم هستی و در کجا بازداشت هستی. 

رفتار دیگر پرسنل بازداشتگاه

کیوان صمدی در مورد بدرفتاری سربازها می‌گوید:  آنها برای ما غذا می‌آوردند و کارهای انتقال ما به اتاق بازجویی را انجام می‌دادند. از لهجه صحبت‌کردنشان با همدیگر متوجه شدم از ترک‌های قزوین و اردبیل هستند. آنها اصلا با زندانی صحبت نمی‌کردند و هنگام انتقال به اتاق بازجویی نیز درحالی که من خودم به رفتن ادامه می‌دادم، مرا هل می‌دادند یا به من تنه می‌زدند تا واکنشی نشان دهم و شروع  به ضرب‌وجرح کنند؛ اما من هیچگونه واکنشی نشان نمی‌دادم.

 یکی دیگر از افرادی که در بازداشتگاه بود، افسر نگهبان بازداشتگاه بود. او اصلا با زندانی ارتباطی نداشت؛ اما برخی از نصفه شب‌ها به مدت ۵ دقیقه به‌صورت مداوم با باتوم به درب سلول ضربه می‌زد. تا زمانی که من در انفرادی بودم سه بار اینکار را انجام داد. 

رئیس اداره اطلاعات اشنویه

کیوان صمدی می‌گوید: رئیس اداره اطلاعات اشنویه فردی به‌نام «ابراهیمی» است. او از سال ۹۶ در این سمت قرار دارد و هر فردی که بازداشت می‌شود در قسمت پذیرش بازداشتگاه او را می‌بیند. او بین ۵۰ تا ۶۰ سال سن و همیشه لباس‌هایی آراسته به تن دارد. ابراهیمی با لحنی بسیار مهربان حرف می‌زند؛ اما ذاتش چیزی دیگری است. او بیشتر اوقات در اتاق خودش است.

کیوان صمدی، کیوان صمدی دانشجوی ترم سوم رشته برق دانشگاه تبریز، فعال محیط‌ زیست و عضو داوطلب هلال احمر شهرستان اشنویه از سال ۹۴ است. او به دلیل معالجه معترضین مجروح، هدف بازداشت و شکنجه شدید قرار گرفت، نامش از لیست هلال احمر با دستور نهادهای امنیتی حذف شد و به‌دلیل وضعیت وخیم جسمی و فشار نهادهای امنیتی مجبور شد از ایران شود. او اکنون تحت نظر پزشک قرار دارد. صمدی بلافاصله پس از خروج اجباری از ایران، به‌دلیل تحمل شکنجه و نگهداری در شرایط غیرانسانی در بازداشتگاه اطلاعات اشنویه یک هفته در بیمارستان بستری بوده است.
کیوان صمدی پیش‌تر نیز در گفت‌وگو با اطلس زندان‌های ایران، ضمن روایت شرایط بازداشت و شکنجه شدید این خود توسط بازجویان در بازداشتگاه اطلاعات اشنویه، به ارائه اطلاعاتی درباره مکانیزم و عاملان سرکوب و ناقضان حقوق بشر در این شهر پرداخته بود. برای دسترسی جزئیات گزارش «سرکوب اعتراضات در اشنویه در گفت‌وگو با یکی از بازداشت‌شدگان»، که در گفت‌وگو با کیوان صمدی تهیه شده است، بر روی این لینک کلیک کنید.